رویان نیوز
بسم الله الرحمن الرحیم ⛔️پسر نوح⛔️ ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «فصل سوم» قسمت: بیست و دوم
بسم الله الرحمن الرحیم ⛔️پسر نوح⛔️ ✍نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «فصل سوم» قسمت: بیست و سوم قم _ بین الطلوعین_ مسیر حرم تا اداره یه سر بودم و هزار سودا. تصمیم گرفتم کارها را پخش کنم. چون ما چند تا عرصه نبرد داشتیم: یکیش بساط و بیت حاج آقا و پسران، دومیش خونه تیمی که قم بود، سومیش هم اونایی که قرار بود اون شب برن تهران! چهارمیش هم جلساتی که قراره به اسم مجلس عزا برگزار بشه اما ... دیگه خودتون بهتر میدونین! چهار عرصه نبرد بود اما با یه زنجیر ریز و شفاف به هم متصل بودند. وقتی پرونده ترکیبی میشه، بهترین راه اینه که تقسیم کار کنیم تا عرصه ای را از دست ندیم. همین کارو کردم و گفتم: خونه تیمی قم با حیدر، تهران با داوود، بیت حاج آقا و پسران و مدیریت آسید رضا هم با خودم. برای اداره نامه ای نوشتم که بخشی از اون را اینجا میارم: «نظر به اهمیت موضوع و اینکه امسال برنامه هاشون حداقل دو سه پله از هر سال گسترده تر و نظام مند تر در حال اجراست، پیشنهاد میکنم که به هر جلسه به عنوان یک پرونده جدا و علیحده نگاه شود و اجازه بدید کار کارشناسی بهتری بر هر کدام صورت گیرد. چرا که هر جلسه و هر کدام از افرادی که به پیوست خدمتتان معرفی شده، دارای پتانسیل مجزا و بالفعل میباشند...» این نامه ینی حواس سیستم جمع هست که ما مثلا با ده نفر از یک باند روبرو نیستیم. حتی با ده تا باند هم روبرو نیستیم. حرف بالاتر از این حرفهاست. بلکه شواهدی در دست دارم که به جرات میتونم بگم که ما با ده تا جریان روبرو هستیم! ده تا جریان ینی ده تا موج قابل تامل و به این راحتی حذف نشدنی که قراره یک هدف واحد را دنبال کنند. دقیقا این مدل، مدل اجرایی سازمان منافقین هست که در کف خیابون 2 خدمتتون عرض کردم. به زبان ساده ینی: به هر جغرافیا و هر گوشه، به چشم یک هدف تمام عیار نگاه کردن و مشغول کردن دستگاه ها و نهادهای بومی هر منطقه به خودشون. شما از این حرفها چی میفهمید؟ برداشتتون چیه؟ حداقل میشه دو تا نتیجه پیش پا افتاده و ساده گرفت: یکیش اینه که دیگه از کلی گویی و کار وسیع بی بازده منصرف شدند و تصمیم گرفتند که چهره به چهره کار کنند به فراخور هر منطقه، نیروهای بومی تربیت کنند. دومیش هم این که وقتی مدل رفتاری دو یا چند جریان یا گروهک یکی باشه، به راحتی میشه فهمید که به احتمال قوی، از یه جا دارن آب میخورن و تغذیه میشن. وگرنه دلیلی نداره که از سال 96 به این طرف، همه این گروهک ها و جریانات مسئله دار، با هم دست به یک مدل رفتاری بزنند. بگذریم... شب شد و رفتیم بیت حاج آقا. خودشون هم نشسته بودند و سخنران داشت سخنرانی میکرد: « ... حکومت غیر معصوم بر پایه مصلحت است و مصلحت هم عمدتا سر از بی عدالتی و کتمان حقایق و این چیزها در می آوردم. مثل همین بازی که به نام مصلحت اما در قالب وحدت شیعه و سنی به خورد ملت دادند. خدا رحمت کند مرحوم آسید .............. که وقتی از ایشون سوال کردند که چرا اینقدر سبّ و لعن میکنی و یه کم آروم بگیر، فرمود: مادر شما زهرا نیست که بدانید درد توهین به مادر با هیچ چیز التیام نمیگیرد مگر با اظهار شدید بغض و کینه. من که معتقدم علاوه بر علم و اجتهاد بعضی حضرات، باید در سیادت و عمامه سیاه آنها هم شک کرد. مگر میشود کسی بگوید مادرم زهراست اما سر سفره اهل بدعت بنشیند و یا سر سفره اش، اهل بدعت را راه بدهد؟ مصلحت، خانمان سوز است و در جایی حتی سبب .............. میشود...» همین جور چرندیات بافت و تیکه انداخت تا اینجا که گفت: «میگویند اهل کوفه نیستیم... اینها از اهل کوفه بدترند... همسر امیر مومنان صلوات الله و سلامه علیه در خانه علی در حال پرپر شدن است و بعضی ها مشغول شادمانی برای دهه چه و چه هستند!! پرچم این طرف و آن طرف میچسبانند و حرمت ایام عزا را نگه نمیدارند. مگر نه این است که اسمش را حکومت اسلامی گذاشته، خب کو؟ کجاست؟ چرا جلوگیری نمیکنند؟ عزیزانم! اینهاست که میگم ما باید دست به دامان مرجعیت راستین بشویم و از امام عصر ارواحنا فداه بخواهیم که حق را به ما نشان بدهد. از حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بخواهیم دستگیری کنند...» این ها را گفتم که بگم وقتی با بچه ها صحبت کردم، اونا هم از جاهای دیگه خبر داشتند که همین موضوع و با همین رویکرد، بخشی از سخنرانی همون سی نفر بود و کاملا با هماهنگی قبلی اما با ادبیات مختلف و حساب شده، پیش میرفتند. وقتی مراسم تموم شد، درگیر این بودم که چرا آسید رضا نخوند و شعری نگفت که گوشیم زنگ خورد. مجبور شدم کلا از جلسه اومدم بیرون و همینجوری که چند تا خرمای عراقی تو دستم بود، از بیت فاصله گرفتم و وقتی دورم کاملا خلوت شد، گوشیو برداشتم. جانم حاج داوود! سلام حاجی. قبول باشه. تشکر. چه خبر؟