به دشمن دین بگو که غوغای طبس
یادت نرود ای شده رسوای طبس
با لطف خدا ماهی دریای خلیج
کاری بکند که کرد شنهای طبس
پنجم اردیبهشت، سالروز شکست نظامی آمریکا در صحرای طبس است. در این حمله نظامی، شیطان بزرگ با مفتضحانه ترین وضعی شکست خورد. شکست شیطان بزرگ در این عملیات، حمله فیلداران ابرهه را به خانه کعبه در ذهن ها زنده می کند. لشگریان ابرهه، همچون نیروهای متجاوز آمریکایی، از فراوانی قدرت و شوکت، تصور نمی کردند کسی بتواند مانع حمله آنها به خانه کعبه شود، ولی آن هنگام که به سوی کعبه هجوم آغاز کردند، به فرمان خداوند متعالی پرندگانی در آسمان ظاهر شدند و سنگ هایی که در منقار داشتند، بر سر فیل سواران فرود آوردند و بدین وسیله، کافران یکی پس از دیگری به هلاکت رسیدند. در پنجم اردیبهشت 1359 نیز دانه های ریز شن، دسیسه بزرگ آمریکا را فرو شکست.
آمریکا به عنوان قدرتی بزرگ، از ابتدای قرن بیستم سر برآورد و کشورهای اروپایی را که قرن ها به غارت مناطق گوناگون جهان پرداخته بودند، در درجه دوم قدرت قرار داد. آمریکا به دنبال گسترش قدرت خود بر کشورهایی که اروپاییان سالیان متمادی آنها را استثمار کرده بودند، کوشید بر آنان چیره شود. از مهم ترین مناطقی که اروپاییان و بعد از آن آمریکاییان به آن دست یافتند، منطقه خاورمیانه، این گنج بی پایان بود. آمریکا برای دست یابی به منابع ایران، همواره کسانی را به رهبری ایران می رساند که غلام حلقه به گوش او بودند. پیروزی انقلاب اسلامی و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، آنها را در رسیدن به اهدافشان ناکام ساخت و بر آن داشت تا با اجرای عملیات بزرگی با نام دلتا، گروگان های خود را آزاد کنند
واقعه طبس، ضمن فراهم آوردن اتحاد و یکپارچگی بیشتر نیروهای انقلابی ایران، حقانیت انقلاب اسلامی را در جامعه بین المللی به اثبات رسانید. در جریان این حادثه، چهره دشمن واقعی انقلاب بیش از هر زمانی نمایان تر، و الهی بودن انقلاب نیز برای جهانیان روشن شد. در حقیقت، خداوند متعالی با توفان شن، پرده دیگری از چهره زشت حاکمان واشنگتن را برداشت و تجاوز آشکار و مغایر با قوانین و موازین بین المللی آنان را به نمایش گذاشت
شکست نظامی امریکا در طبس، پیامدهایی چون احساس ناامیدی ملی در امریکا، تحقیر ملی امریکا، تضعیف موقعیت بین المللی امریکا و... به دنبال داشت. «برژینسکی» - مشاور امنیت ملی کارتر - احساس ناامیدی ملی در امریکا را از پیامدهای مهم شکست امریکا در طبس دانست و میگوید: ماجرای مفتضح ایران یکی از سه عامل مهم شکست کارتر بود و این ماجرا احساس ناامیدی ملی را برانگیخت».
«ویلیام سولیوان» - سفیر سابق امریکا در تهران - از این واقعه با عنوان «دوران تحقیر ملی امریکا» یاد کرد و مینویسد: «روش سست و بیقید حکومت کارتر و اقدامات نامعقول او، به گروگانگیری اعضای سفارت امریکا منجر شد و یک دوران تحقیر ملی که در تاریخ امریکا نظیر آن دیده نشده است، آغاز شد».
«تضعیف موقعیت بین المللی امریکا» عنوانی است که «باری روبین» - کارشناس مسائل خاورمیانه و نویسنده کتاب « جنگ قدرتها در ایران» - به واقعه طبس داده است. وی در این رابطه میگوید: ماجرای طبس یک شکست دردناک برای کارتر و یک پیروزی برای ایران بود و... موقعیت بین المللی امریکا را به شدت تضعیف کرد.
«استیون آر، وایزمن»، پیامد واقعه طبس را پی بردن به نفرت جهانیان از دولت امریکا ذکر کرده است و میگوید: «بیش از هر چیز دیگری امریکاییها در ایران با سمبلی از عجز و ناتوانی خود روبهرو شدند؛ زیرا ملتی که بعد از ماجرای «ویتنام و واتر گیت» با اشتیاق تمام میرفت که اعتماد به نفس خود را بیابد، گرفتار کشمکش با یک فرهنگ مذهبی قدیمی شد... این ضربه دوبارهای بر احساس غرور و اعتماد به نفس آنان بود... همچنین ایران توانست نشان دهد که امریکا تا چه اندازه مورد نفرت مردم دنیای خارج است... به امریکا تلقین گشته که تجسم زندهای از شیطان شده است... این ثابت کرد که دنیا محل سختی و انباشت از مردمی است که ما را دوست ندارند».
ملت ایران، دسیسههای آن دولت مستکبر برای شکست انقلابشان را دیده بودند. آمریکاییها پس از انقلاب، سعی میکردند حضور خود را در ایران حفظ کند و بدینسبب نقاب دوستی بر چهره داشتند؛ اما رفتارهای آنان، شک برانگیز بود؛
۱- ملاقات مقامات آمریکایی با مهندس بازرگان به صورت محرمانه؛
۲- پذیرش شاه ایران به بهانه معالجات پزشکی.
سابقه عملکرد این کشور مستکبر، سبب شد تا مردم وقوع کودتایی بر ضد انقلاب خود را قطعی بدانند؛ از اینرو حدود ۴۰۰ نفر از دانشجویان، سفارت را اشغال کردند و اعضای آن را به گروگان گرفتند. اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی، نشان داد که سفارت آمریکا، به مکانی برای طراحی توطئه بر ضد ایران تبدیل شده است و از اینروی آن را «لانه جاسوسی» نامیدند.