سال ها از دست تو خرما و نان برداشتند
برسرت از کینه تیغ خون چکان برداشتند
این گروه هفت رنگ دین فروش مکتسب
با فریب فتنه دست از عهدشان برداشتند
عشق ،با نام تو معنا می گرفت این نا کسان
نام زیبای شما را از اذان برداشتند
در ثقیفه ، این چنین تخم عداوت کاشتند
کربلا محصول خود را آنچنان برداشتند
روزها تزویرها کردند و شب ها فتنه ها
تا تو را در آن سحرگاه از میان برداشتند
رحمن ایزدی