🎆📝 علم(۳۳):
علم از سرمایه های موفقیّت در کارها:
📝 یکی از عوامل موفقیّت در کارها استفاده از استعداد علمی است که خداوند آنرا در وجود انسان به ودیعه گذاشته است.
«آگاهى داشتن» و «شناخت لازم» در مورد فعل و کاری که انسان میخواهد انجام دهد سبب رُشد استعداد علمی میشود که در مسیر زندگى و ترّقى افراد نقش مؤثر دارد.
امام علی (ع ) مىفرماید:
"عمل کننده بدون آگاهى چون روندهاى است که بیراهه مىرود پس هرچه شتاب کند، از هدفش دورتر مىشود، و عمل کننده از روى آگاهى، چون روندهاى بر راه راست است". (نهجالبلاغة ، ص 215).
هم چنین مىفرماید: "هر گاه نظر و تأمل کردى، عمل کن". (غررالحكم، ص474)
یکی از راههای آگاهی و علم به جوانب کار فکر کردن است. در هر کارى نخست باید فکر کرد و علم حاصل کرد و سپس انجام داد.
امام على (ع) مىفرماید: "تا كارى را خوب نسنجيدهاى، به آن اقدام نكن". (غررالحكم، ص482).
و مىفرماید: "تا چيزى را نشناختهاى از آن دل نَبُر". (غررالحكم، ص276)
لازم است قبل از انجام عمل ضررات آن را سنجید که بر فرضی که من این کار را انجام بدهم چه ضرراتی ممکن است برایم پیش بیاید یا پیش بیاورند.
امام علی (ع) مىفرماید: "هر كس از زيان چيزى آگاه نباشد نمىتواند از آن جلوگيرى كند". (غرر الحكم، ص106).
انسان قبل از کسب «علم» نباید به موفقیت اطمینان کند.
امام على (ع ) مىفرماید: "اطمينان كردن پيش از احتياط (و وارسى)، ضد احتياط است". (بحار الأنوار، ج75، ص 9).
پس زمانی که امور مختلفه ای که مربوط به کار است روشن گردید و تأملات لازم صورت گرفت آن وقت باید کار را با استحکام انجام داد.
امام على (ع ) مىفرماید: "تأمل كن تا دورانديش باشى؛ و چون جوانب كار روشن گشت قاطعانه آن را انجام ده". (بحار الأنوار، ج68، ص341).
هر کسی که کسبی را می خواهد آغاز کند باید در ابتدای کار علم کاملی به آن کسب بدست آورد و در «علم» آن زرنگ و هوشیار باشد.
امام صادق (ع) فرموده است: "هر صاحب حرفه و صنعتى ناچار بايد داراى سه خصلت باشد تا بتواند بوسيله آن تحصيل درآمد كند. در رشته علمى خويش مهارت داشته باشد، ادا کننده ی امانت باشد، نسبت به کسی که بکار میگیرد مهربان باشد". (تحف العقول، ص322).
یکی دیگر از راههای کسب «علم» پیرامون یک کار مشاوره است. بنابراین کارها باید بعد از فکر و مشورت باشد.
امام علی (ع) می فرماید: "هرگاه می خواهی کاری را به جریان اندازی بعد از فكر و نظر و مشورت آنرا اجرا كن". (غررالحكم، ص441)