صهیونیستها امام(ره) را اینطور تحریف میکنند
کتاب «نبرد مخفی با ایران» در سال 2008 میلادی به قلم «رونین برگمن» خبرنگار مشهور صهیونیست و توسط انتشارات سایمون اند شوستر در ایالات متحده آمریکا منتشر شدهاست.
اظهار نظرهای غیرمستند و خلاف واقع متعدد، در کنار تحلیلهای شخصی و هدفمند (با رویکرد اصلی نمایش قدرت اسرائیل خصوصا در رقابت با ایالات متحده) که همچون اظهار نظرهایش، در جای جای کتاب او نیز دیده میشود، کتاب وی را مستلزم نقد و بررسی برای مخاطب ایرانی میکند.
عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در قالب یک کتاب به نقد مفصل «نبرد مخفی با ایران» پرداخته است.
عباس سلیمی نمین در ادامه فصل اول از پاسخ به نبرد مخفی با ایران، به نقد تحریفهای صورت گرفته از شخصیت امام خمینی(ره) در کتاب برگمن پرداخته است.
آقای برگمن تلاش میکند کاهش جاذبه شدن سایر رهبران سیاسی در نزد مردم را به امام خمینی نسبت دهد: «این روحانی سالخورده متوجه شده بود که هرگز نمیتواند بدون کمک گروههای مخالف، که برخی از آنها از نظر ایدئولوژیک با او مخالف بودند، قدرت را در دست بگیرد. با این حال، او با تمام رقبای رژیم سلطنتی که شاه را به عنوان دشمن مشترک خود میشناختند، همپیمان گشت و به هیچ یک از اختلافات فراوان میان آنها اهمیت نداد. شیعیان نامی برای این روش دارند و آن را «خدعه» مینامند، به این معنی که فردی را فریب بدهید تا فرد جایگاه شما را اشتباه قلمداد کند.»
امام خمینی از یک سو با صراحت و صداقت، نظر خویش را در مورد خط مشی سیاسی و مبارزاتی سایر مخالفان استبداد پهلوی در مناسبتهای مختلف به صورت خصوصی به آنان عنوان میداشت، اما از سوی دیگر همواره پیروانش را به پرهیز از مسئله اصلی کردن این اختلافات توصیه میکرد؛ زیرا از نگاه ایشان مسئله اصلی جامعه ایران برچیدن استبداد و سلطه آمریکا، انگلیس و اسرائیل از کشور بود.
آیتالله خمینی معتقد بود هر جریان سیاسی متدولوژی خود را دنبال کند، نباید این اختلاف دیدگاهها اصل شود و دشمن یعنی استبداد و سلطه فراموش گردد. بدون توجه به این سیاست منطقی و اصولی امام، آقای برگمن در مورد سازمان مجاهدین خلق مدعی است: «خمینی به جنبش مجاهدین خلق که از نزدیکترین مخالفین به ایدئولوژی خود بود وعده داد که پس از این که قدرت را به دست گرفت، قدرت را با ایشان تقسیم کند. این وعدهای بود که او نمیتوانست نگه دارد.»
توجه به مشروح مطالب رد و بدل شده بین امام و نماینده سازمان مجاهدین خلق در سال 1351 در نجف اشرف بهخوبی بطلان ادعاهای نویسنده را روشن میسازد. در این ملاقاتها که ساعتها و در روزهای متعدد صورت میگیرد نه تنها امام این سازمان را تأیید نمیکند بلکه به دلیل انتخاب مشی مسلحانه آن را محکوم به نابودی اعلام میدارد.
برگمن میکوشد اینگونه القا کند که امام خمینی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی گروههای سیاسی متفاوت با خویش را با وعدههای دروغین با خود همراه میسازد، در حالی که بر هیچ اهل تحقیقی پوشیده نیست که رهبران جریانات مختلف در سفر به پاریس همگی با قاطعیت و پافشاری ایشان بر اصولی اعلام شده مواجه میشدند.
آنچه موجب شده بود که دیگر رهبران سیاسی تلاش کنند تا خود را به امام نزدیک نمایند صداقت و صراحت وی در بیان مواضع با مردم، و شجاعت و قاطعیت در ایستادگی در برابر استبداد و سلطه بود. همین ویژگی موجب شده بود که اقشار مختلف جامعه بهتدریج از دیگر رهبران سیاسی فاصله بگیرند و رهبری امام را پذیرا شوند. اگر در ایشان کمترین خدعه و فریبی دیده میشد همچون سایر مدعیان رهبری جامعه به حاشیه رانده میشد؛ البته یادآوری این نکته نیز خالی از لطف نخواهد بود که خدعه با دشمن نه تنها مذموم نیست بلکه شرط عقل است. در نظامات جنگهای قدیم و جدید یکی از مسیرهای شکست دشمن، فریب اوست؛ یعنی به کار بستن طرحهای گمراه کنندهای که خصم متوجه نشود از چه جبههای و با چه ظرفیتی به او حمله خواهد شد از خصوصیات یک مدیر شایسته است. همچنین «تقیه» که اسلام بر آن تأکید دارد بدان معناست که در مبارزه با سلطهگران جبار، مبارزان اصطلاحاً مشت خود را باز نکنند و اجازه ندهند دشمن ذهن آنان را بخواند.
منبع:
خبرگزاری تسنیم
tasnimnews com/fa/news/1400/01/28/2484994/