🔴پیدایش فرقه گرایی در سازمان های دینی ✔️قسمت هشتم انواع فرقه‌ها یینگر در تحقیق خود به سال 1957 سه نوع فرقه را معرفی می کند: ✅1. فرقه های پذیرشی که اصول استقلالی فردی را دربر می گیرند و نمونه آن جریان «آکسفورد» است، به این لحاظ که توان، امکانات و تسهیلات فرقه بر تربیت نفوس به طور مجزا قرار گرفته است و جهات اشتراکی آن ها در درون اجتماع هرگز لحاظ نمی شود. ✅2. فرقه های تحاوزگر که جامعه موجود را نمی پذیرند و نمونه آن «آناباپتیست» است. ✅3. فرقه های کناره گیر و طفره رفته که با فلسفه بدبینی همراه بوده، بر زندگی جدیدی تأکید دارند. نمونه آن گروه های مقدّس در ایالات متحده می باشد.([vii]) ویلسون «فرقه» را هم گروهی داوطلبانه با ادراک شدیدی از هویّت شخص می داند. به عبارت دیگر، تشکیل فرقه بر دو اساس است: ✅1. همگرایی از نوع شناخت قوی و متقن نسبت به تشکیلات خاص فرقه که منافع شخص را به همراه دارد. ✅2. ایجاد عواطف و احساسات شدید که منجر به ابراز هویّت فردی شخص شده و جایگاه خاصی در تعاملات اجتماعی برای او باز می نماید.8 پس دو عامل یکی اراده اولیه فردی، و دیگری پاداشی تحت عنوان «ابراز هویّت فردی»، که در جهت قبول قوانین فرقه نصیب شخص خواهد شد، منجر به ظهور فرقه ای در کنار سازمان دینی مسلّط خواهد شد. در این صورت، اولا عضویت فرقه بستگی دارد به شرایط عضویت; مانند آگاهی نسبت به آموزه های فرقه و پذیرش آن ها، گرایش خاص فرد نسبت به تجربه های خاص مذهبی که از رهبران آن فرقه دریافت می کند; و ثانیاً فرقه بر خلاف سازمان دینی، همه کس را به درون خود راه نخواهد داد و از این رو، اعضایش از نخبگانی به شمار می آیند که حقیقت، تنها در دست آن هاست. در این صورت، فرقه از جامعه بزرگ تر و با مذهب رسمی آن مخالف خواهد بود. @roshangari_114