هدایت شده از  محمد عبدالهی
⭕️ چه کسانی ایرانی ها را تشویق به مهاجرت می کنند و چرا؟ ⭕️ 🔰یک جوان تحصیل‌کرده در جستجوی شغلی متناسب با شان و جایگاه خود در سیستم کاری کشور است. بارها برای شغلی متناسب با شأن اجتماعی و تحصیلات خود درخواست داده است، اقدام می کند و با وجود سابقه علمی و شغلی، زمانی که منتظر نتیجه است، مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد. فرد دیگری با درجه علمی و لیاقت کمتر با رانت خانوادگی، معرفی دوستان و یا شرکت در ائتلافات حزبی و ... جایگزین او می‌شود. این چرخه‌ای است که چندین بار تکرار شده؛ در موقعیتی که یک جوان نه به جایگاه مطلوب لیاقت خود رسیده نه در شرایط برابر، فرصت عرضه اندام داشته است و مهارت ایجاد شغل خودبنیاد را هم ندارد، ناامید و مستاصل شده و آینده خود را تیره و تار و مبهم می بیند. او از لحاظ مالی تحت فشار است و از لحاظ اجتماعی خود را محروم می بیند. نسبت به شرایط سیاسی موجود اعتراض دارد، از لحاظ فکری و روانی تحت فشار است، در این موقعیت یک جرقه، و یا یک محرک بیرونی می‌تواند به او امید بدهد. برای همین است که شاید یک جوان تحصیلکرده می‌پذیرد در آلمان به امید آینده ای بهتر، یک گارسون رستوران باشد تا اینکه بخواهد در ایران راننده تاکسی اینترنتی شود. 🔰اما باید دید چه کسانی و با چه اهدافی، جوانان نخبه و حتی مردم عادی را ترغیب و تحریک به مهاجرت میکنند؟ تشویق به مهاجرت سه ضلع اصلی دارد: 🔺اول، کارگزاران و دستگاه های حکومتی ناکارآمد، فاسد و طیف گسترده ای از ساختارهای معیوب که در کشور وجود دارد، به طور مثال، وزارت آموزش و پرورشی که خروجی آن، جوانان ۱۸ ساله فاقد های کارآمد است. چرا که «متخصص بودن در یک مهارت» خودبخود منجر به ایجاد شغل و وضع اقتصادی مطلوب می‌شود. وزارت اقتصاد که قادر به حفظ ثبات اقتصادی کشور نیست، وزارت امور خارجه در دیپلماسی اقتصادی ضعیف است و قادر به گره زدن بازار اقتصادی کشور را به بازار منطقه ای و جهانی نیست و در ورود ثروت به کشور درمانده و محجور است. وزارت صنایع و کشاورزی و علوم که قادر به تنظیم و تصحیح عملکرد بازار علمی و بازار کاری کشور نیستند. دانشگاه و بنیاد و کانون نخبگان آینده را برای جوانان با عدم بازبینی اساسنامه ها و عدم رسیدگی به ضعف‌های خود، تیره و تار می‌سازد. کارمند ساده سازمانی و یا اداره ای که ارباب رجوع را تحقیر و کرامت انسانی او را مخدوش میکند و با این عمل احساس تحقیر، تبعیض و خشم در یک فرد به وجود می‌آورد و.. 🔺ضلع دوم تشویق به مهاجرت، ها هستند. فراوانی اخبار منفی، تنش زا و ناامید کننده، (از افزایش مداوم قیمتها تا خبر مرگ و میر و زورگیری و دزدی و قتل خانوادگی و سیل و زلزله و قتل عام پرندگان)، حجم گسترده تبلیغات و سیاهنمایی از زندگی در ایران (چه در قالب طنز و جوک چه در مقایسه فانتزیک با دیگر کشورها) ذره ذره و آرام آرام، ایران را کشوری سیاه، ناامن و نامطلوب در ذهن عموم جامعه تصویرسازی میکنند و تاب آوری و صبر و تحمل اجتماعی را مخدوش می نمایند. درحالیکه هنر رسانه این است که اول، تصویری مثبت، زیبا، و منحصربفرد از ایران در افکار داخلی و سپس خارجی ایجاد کند. انتظاری از از رسانه های بیرونی که سرمنشا اخبار ناگوار هستند و مشهورند که حتی یک خبر خوش و شاد از ایران مخابره نمیکنند، نیست. و یا حتی توقع داشتن از پر مخاطب ترین کمدین و سلبریتی های ایرانی که در بازی لایک و فیوی اینستاگرام ترجیح میدهند با اخبار منفی و حوادث ناگوار جلب توجه کنند، اشتباه است. اما رسانه ملی (صدا و سیما) و رسانه های دلسوز وطنی (نظیر عمار و امثالهم) تا چه حدی در تلاش هستند تا سیمای جذاب و شوق انگیزی از وطن ارائه داده و احساسات وطن پرستانه را در دل مردم برانگیرند؟ بسیار اندک. سوم، ضلع سوم تشویق به مهاجرت، رویش بی رویه موسسات مهاجرت هستند. بیش از ۸۰۰۰ سایت و صفحه و موسسه که «تشویق به مهاجرت» کسب و کار آنهاست، به صورت دائم در حال تبلیغ مهاجرت هستند و با ارائه تصویری فانتزی از کشورهای مقصد، تجارت پرسودی را به هم زده اند. محتوای صفحات مجازی و یا سایت‌های این موسسات چیزی نیست جز تبلیغات گسترده خرید خانه و ویلا در ترکیه و امارات و تشویق به گرفتن بورسیه تحصیلی و شغلی کانادا و آلمان و کشورهای عربی. کار این موسسات تبلیغات بی رویه و بدون حد و مرز مهاجرت است بدون اینکه از معایب و مضرات و آسیب های مهاجرت و محدودیت های کشورهای مقصد سخن بگویند. متن کامل یادداشت در ایرنا: irna.ir/xjHntF ☑️ @abdollahy_moh