🔺برخی فرق،‌ خود را به عنوان یک جریان مبتنی بر طب معرفی می‌کنند. نمونه آن، مسلک موسوم به "آیورودا" است. پیروان این جریان، آن را مجموعه‌ای از آگاهی‌های باطنی در عرصه درمان می‌دانند که دانشمندان و سالکان هندی در طول سال‌ها به تدریج از طریق مراقبه فکری و درون‌نگری کشف کرده‌اند. طب آیورودا که از نظر گرایش‌های باطن‌گرایانه، به "خواهر یوگا" لقب یافته، نوعی طب کل‌نگر و کلیت‌گراست. 🔺به اعتقاد پیروان این روش، اساس موجودیت انسان، نوعی انرژی کیهانی بوده که به دلیل هوشمندی و برخورداری از شعور درونی قادر است ضمن تحول درونی و باطنی، انسان را به شفا و بهبودی برساند. به عابرت دقیق، آنها عامل اصلی را تغییرات ذهن می‌دانند و معتقدند ذهن، بدن را به سوی بیماری یا سلامتی سوق می‌دهد. نکته قابل ذکر درباره این فنون این است که اغلب سرکردگان این فرق به نارسایی و ناکارآمدی این مسلک‌ها اعتراف و اذعان کرده‌اند. چنانکه یکی از سران این دست جریان‌ها در کتاب‌ خود می‌نویسد: «من ماه‌ها وقت خود را صرف انجام تمرینات مختلف چاکرایی می‌کردم، به کمک کریستال‌ها با انرژی دادن، با ایجاد حالت‌های روحی خاص. تجربیات شخصی من این بوده که ضرر این‌گونه تمرین‌ها، بیشتر از منافع آن بوده‌است. چنین مداخله‌ ناآگاهانه‌‌ای در طبیعت بدن، تنها سبب ناتوان ساختن بدن می‌شود. پس بهتر است انسان جانب احتیاط را رعایت کند. در طی کار کردن با چاکراها، تجربیات فراوانی رخ می‌دهد. هرچند این تجربیات، جالب بودند اما هیچ‌یک نتوانستند به گونه‌ای پایدار، زندگی مرا متحول کنند. در واقع، در برابر حقیقت زندگی، ارزش چندانی نداشتند.»(پرانا، اتریا، ترجمه آرام، ص79) 🔺آنچه در باب عرفان‌واره‌‌های درمان‌گر، قابل‌توجه است این نکته مشترک است که این روش‌ها اگر هم در ادعای درمانی خود، به شکل کامل توفیق یابند، باید پرسید اساساً درمان چه نسبتی با عرفان دارد؟ عرفان راهی است که به معرفت الهی و رضایت ذات مقدس منتهی می‌شود و چرا باید درمان جسمی،‌ مترادف معرفت الهی قلمداد شود؟ چه تضمینی وجود دارد که اگر انسان‌ها در یک مرام به‌ظاهر معنوی، سلامت جسمی خویش را بازیابند، به رضایت الهی هم دست یافته باشند؟ بنابراین مهم‌ترین مغالطه در این باب، تلفیق درمان و عرفان است که هیچ دلیل منطقی و معقولی بر این ادعا اقامه نشده‌است. هرچند، درمانی هم که شعارش را می‌دهند هم مانند طب رایج، گاهی جواب می‌دهد و گاه ناموفق است و کارایی ویژه‌ای برای آن تصور نمی‌شود. @Feraghvaadyan