👁‍🗨آسیب های 🔻مرگ«شخصیت» در روابط مرید و مرادی ✍مرید یک جریان و از آن مهم تر، «شخص» بودن، در درجه نخست، نیروی «اراده» را از فرد لب مب کند. ارادت محض،‌مرگ تدریجی اراده و نیوری اندیشه را به دنبال خواهدداشت که البته منظور و هدف مراد و مرشد نیز هست. همین آسیب، مهم ترین صدمه و ریشه بسیاری از آسیب های روانی به شخصیت مرید است. مصادیق بسیاری برای این نوع آسیب(شخصیتی-روان شناسی) برشمرده شده، مانند عدم اعتماد به نفس، ترس، اختلال هویت و... . برای ملموس تر شدن این مقوله اشاره ای داریم به یکی از سخنان «کیوانعلی قزوینی»(از بزرگان فرقه گنابادی که با درک تناقضات درونی،‌ از این فرقه تبری جست). وی در کتاب «رازگشا» می نویسد: «یک لیره انگلیسی و انگشتر یاقوت طلا و دستمال ابریشمی دولا و جوز مخروطی و یک من نابات خریدم. ملاسلطان خلوت کرد. همه بیرون رفتند..گفتند عبا بینداز، جوراب بکن، یقه و بندهایت را باز کن و سر ار برهنه نما...پول را از من گرفت به دست راست خود و با دست چپش بند دست راست مرا گرفت و گفتند با دست چپت دامن راست مرا بگیر...گفت رو به ملاسلطان به زمین بیفت و سجده کن ، کردم . حالا ملاسلان هم سجده های مرا با آن دست‌بستگی و یقه و بندهای باز با فلاکت و اسیری می دید و حظ می کرد... او وقت تلقینذکر با تغیر حرف می زد و عبارت «تو» را به جای «شما» به کار می برد.»(۱) این عبارات، به خوبی شکست شخصیت و هویت فرد را آشکار می سازد.🔚 📚پی نوشت: 1 قزوینی، کیوانعلی، رازگشا، تهران: نشر راه نیکان، ذیل پرسش ۳۹. @feraghvaadyan