⁂ روزی فردی مسیحی خدمت امام باقر ع آمد و با جسارت خطاب به حضرت گفت: «انت بقر:تو گاو هستی!» امام بدون اینکه خشمگین شوند فرمودند: «لا انا باقر:خیر من باقرم!» مسیحی گفت: «تو پسر آن زن آشپزی؟» مولا گفتند: بله مادرم آشپز بود... مسیحی برای عصبانی کردن امام دوباره گفت: «تو پسر زن سیاه چرده زنگی و دشنام گو هستی!» حضرت با آرامش گفتند: «اگر با توست خدا مادرم را بیامرزد و اگر نه ، خدا تو را رحمت کند!» مرد مسیحی که بعد از آن همه اهانت وقار و بردباری و چنین اخلاقی از امام دید؛ زبان به شهادتین گشود و مسلمان شد... [مناقب،ج۴،ص۲۰۷] ↷ @Microphone_Enghelabi