🔻**داستان واقعی خواستگاری دختر زیبا از مرد ثروتمند** در نامه ای که یک دختر زیبا برای یک مرد ثروتمند فرستاده بود، از او خواستگاری کرده و راه ازدواج کردن با مردانی ثروتمند همچون او را پرسیده بود. این دختر در نامه از مشخصات زیبای خود گفته که من زیبا هستم و خوش اندام  و دارای فن بیانی بالا و همچنین مسلط به چندین زبان دنیا و خواهان ازدواج با مردی هستم که درآمد سالانه ی او پانصد هزار دلار یا بیشتر باشد یعنی چیزی حدود یک میلیارد و شش صد میلیون تومان. دختر پر توقع در نامه ی خود گفته که توقع من خیلی چیز کمی است و از شما می خواهم که به من پاسخ بدهید که آیا با من ازدواج می کنید؟ و اگر جوابتان منفی است لطفاً راهنماییم کنید که افرادی مثل شما را چگونه پیدا کنم و باید چه کنم تا دلشان را به دست آورم؟ در پاسخ به این دختر 24 ساله، مرد ثروتمند «مدیر شرکت مورگان» از علم اقتصاد می گوید. او پاسخ می دهد که سرمایه ی من رو به رشد است و تا چند سال آینه سرمایه ام نزولی نخواهد داشت اما سرمایه ی تو که زیبایی ات است روز به روز آن را از دست خواهی داد و سرمایه ی رو به نزولی خواهی داشت. علم اقتصاد می گوید هر چیزی که دارد ارزشش را از دست می دهد، تا قبل از اینکه ضرر کنی آن را به دیگری واگذار کن. بنابراین اگر من یا شخص پولدار دیگری با تو ازدواج کند، و اگر قرار باشد تو در برابر ثروتش فقط زیبایی ات را به او عرضه کنی، قطعاً بعد از مدتی که زیبایی ات را از دست خواهی داد، همسر ثروتمندت را هم از دست می دهی. اما اگر سرمایه ای همچون عشق، انسانیت، پاک دامنی، صداقت و مهربانی داشته باشی طبعاً این سرمایه ات رشدصعودی هم خواهد داشت و من هم پس از مدتی که به چنین سرمایه ای نیاز شدیدتری پیدا خواهم کرد، بیشتر جذب تو خواهم شد. به نظر من به جای اینکه به دنبال ازدواج با مردی ثروتمند ولی احمق باشی، سعی کن خودت پولدار شوی تا به خاطر پول مجبور نشوی با کسی ازدواج کنی!!! 🔻**پدر و خواستگاران** پسری با اخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری رفت. پدر دختر گفت: «تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد پس من به تو دختر نمی‌دهم.» پسری پول‌دار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر می‌رود. پدر دختر با ازدواج موافقت می‌کند و در مورد اخلاق پسر می‌گوید: «انشاءالله خدا او را هدایت می‌کند.» دختر گفت: «پدرجان، مگر خدایی که هدایت می‌کند با خدایی که روزی می‌دهد فرق دارد؟»