🔰شب و دوباره بچه ها دوباره چیده اند مشتی از ستاره، بچه ها 🔰برایم از ستاره ها درست کرده اند باز گوشواره بچه ها 🔰تو نیستی پدر ولی دلم خوش است عمه هست در کنار بچه ها 🔰برای گریه شب به شب کنار نیزه ی سر تو شد قرار بچه ها بابا.. 🔰سواره ها که میرسن به هیچ جا نمیرسد پدر،فرار بچه ها 🔰رباب گریه میکند نگاه میکنند چون به گاهواره بچه ها 🔰آخر میاید بابا برای دیدنم با سر می آید 🔰از گریه هایم اشک زمین و آسمان ها، در می آید 🔰کنج خرابه دارد برای دیدن دختر می آید 🔰میترسم اینجا از شامیان هر چه بگویی بر می آید 🔰خلخال کم بود حالا برای بردن معجر می آید 🔰گفتی رقیه دارد صدایت از ته حنجر می آید بابا بابا بابا 🔰روزم سیاه است... در شام اولاد علی بودن گناه است 🔰من را بغل کن حالا که پاهایم، رفیق نیمه راه است 🔰در بین اینها دزدیدن گهواره و معجر مباح است 🔰مویم سپید است جای کتک ها بر تنم اما،سیاه است 🔰در کوچه بازار دستای گرم عمه تنها سرپناه است 🔰اولاد زهرام دستی که میگیرم به پهلویم،گواه است 💢تا حرمله هست هر شب بساط گریه و زاری به راه است 😭😭😭😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas