موهات آتیش گرفته،موهای منم آتیش گرفته 💥اما تو لبات،پاره پارس دندونت شکستش،من لبام سالمه آروم سرُ بغل گرفت.. آروم بگم بابا،چون عمه بیداره این زخم رو پلکن،سوغات بازاره بازار کدوم بازار؟!! استادم میگفت از دروازه شام تا مجلس یزید 5-4 دقیقه فاصلس 🔳حالا ببین رقیه چی داره میگه؟ بازار،کدوم بازار با سنگ و چوب رفتیم اون چند قدم راهو صبح تا غروب رفتیم بابا بابا بابا.. حتما خبر داری،افتادم از ناقه دیگه نگم چی شد،گوشم هنوز داغه دستا که رفت بالا،چشمامو میبستم بابا بگو آیا،من خارجی هستم؟؟! مهمونی بردنم،از اون شبم نپرس من بهتره نگم،از زینبم نپرس از زخم بیحساب،از اونهمه عذاب چیزی ازم نپرس،از چادر و نقاب از مجلس شراب.... 🔹علامه شهیدی بالامنبر داره روضه میخونه یکی تو جمعیت بلند شد،دستشو بالاگرفت، گفت اجازه هست حرف بزنم؟! ☑️گفت بگو گفت علامه مگه تو شهرشام،قبرستون وجود نداشت؟؟ گفت چرا... گفت چرا این دخترو تو خرابه،دفن کردن؟؟ جوابی نداشت شب اومد خونه، توسل گرفت نماز خوند 🔥تو عالم رویا بی بی رو دید، فرمود علامه منو کفن کرد داداشم زین العابدین منو برد به سمت قبرستان، چند قدم مونده بود به قبرستون یه عده وایستادن یکی داد زد، این قبرستون مال مسلموناس شما خارجی هستید... اجازه ندادن وارد قبرستون بشیم میدونی یاد چه روضه ای افتادم؟؟ 😭یه بی حیایی هم دستور داد امام حسنو وارد نکن دستور داد تیراندازا تیر زدن به تابوت امام حسن ای آقا... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas