🌿رفتی و با رفتنت،چه بر سر من رفت 🌿هرچه توان داشتم،ز پیکر من رفت 🍁پشت و پناه یکی دو روزه من،نه 🍁یک جبل الرحمه از برابر من رفت ♥ ☑️نیست کمر درد من بخاطر اکبر ☑️دردم از این است که برادر من،رفت 🔸بس که بلند است صدای هلهله،به گمانم 🔸کوفه خبر دار شد که لشکر من رفت جانم جانم.. ☑️حرف هلهله میاد،دیگه غیرتی باید یجوری صدا حسینت بلند باشه صدای عمه جانمون زینبو کسی نشنوه ♥ ♨️خواهر من زینب من،یک به یک به اهل حرم گفت ♨️وای ابالفضل رفت،معجر من رفت 🔰گفت مرا هم ببر به علقمه گفته ام 🔰زود تر از رفتن تو،مادر من رفت 💠رفتی و با رفتن تو دست حرامی 💠بغل گوشواره دختر من رفت حالاداره التماس میکنه... 😭جان حسین روی نیزه باش مراقب 😭دیدی اگر سمت شام،خواهر من رفت ♥ 🔹سر بی کلاه خود،خوب میدونه چیه عمود 🔹صورت یه بی دست،فقط یه رنگ داره کبود ♻️هر تیری که اومد، دوبار فرو رفته تنم ♻️یه بار دونه دونه، یبار باهم وقت فرود ☑️آخه میدونی آدم وقتی از بالای بلندی میفته اول کاری که میکنه دستاشو سپر میکنه. تیر به چشمای عباس زدن عمود به فرق عباس زدن دست چپ و راستشو از بدن جدا کردن 😭چنان از بالا اسب افتاد... ♥ حالا باهم روضه بخونیم ✴️سر بی کلاه خود،خوب میدونه چیه عمود ✴️صورت یه بی دست،فقط یه رنگ داره کبود 💢هر تیری که اومد، دوبار فرو رفته تنم 💢یه بار دونه دونه، یبار باهم وقت فرود چهار هزار تیرانداز به یه نفر... 🔅حالا مادرش اومده، سرشو رو زانو گرفته 🔅هی تو دلش میگه خدایا مادرم ام البنین مدینه کیه میگه پسرم عباس؟! تا خودشو معرفی کرد ای که میگی یا ولدی،منو در آغوشت نگیر مادر کنار اخه تنم پُره تیره، بسه برات همون یه زخم، زخم مسمار شنیدم یه کاری باهات کرد اون مسمار در هر بار نفس میکشیدی... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas