🔴
عذاب قبر تجاوز كننده به ناموس مردم
حضرت عيسي (ع) از گورستانی گذر مي كردند گوری را ديدند كه آتش از آن شعله ور می شود. حضرت دو ركعت نماز به جاي آوردند و عصا بر گور زدند گور شكافته شد شخص را در ميان آتش ديدند.
حضرت گفتند: ای مرد چه كرده ای كه به اين عذاب سخت گرفتار شدي؟ آن مرد گفت يا روح الله من مردی بودم كه به ناموس مردم تجاوز می كردم چون وفات كردم و مرا دفن كردند از حضرت حق خطاب رسيد كه وی را بسوزانيد.
از آن روز تا كنون مرا می سوزانند. حضرت نگاهی كردند مار سياه و عظيم الجثّه در گور وی ديدند. پرسيدند: كه با اين مسكين چه مي كنی؟ آن مار گفت: تا وی را دفن كردند از وی غايب نبودم همراه با زهری كه اگر قطره ای از آن به رود نيل و فرات بريزد جمله آب قاتل شود.
شخص معذب گفت: يا روح الله از حق تعالی در خواست كن تا بر من رحم نمايد. حضرت نيز از خداوند طلب رحمت نمودند. خطاب رسيد كه هر كس از پس زنان مردم رود ما او را عذابی كنيم كه كس ديگر را چنين عذابی نكرده باشيم. امّا چون تو از ما در خواست رحمت كردی ما او را به تو بخشيديم.
حضرت عيسی(ع) به آن مرد گفتند: می خواهی كه با من باشی؟ مرد گفت: يا روح الله عاقبت چه چيز است؟ حضرت فرمودند: عاقبت مرگ است. مرد گفت: نمی خواهم زيرا صد سال است كه مرده ام امّا هنوز تلخی جان كندن در كام من است.
📚 داستان عارفان ص 214
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔
@rozehasrat