مجلس دوم روضه حضرت حر (علیه السلام) : (روضه کوتاه) سرشو انداخته بود پایین فکر نمی کرد جنگ بشه به رفیقش خطاب کرد نمی خوای اسبتو آب بدی به این بهانه از لشگر کناره گرفت (1) بعضی نقل کردن به پسرعموش گفت ببین حسین داره استغاثه میکنه حسین ایستاده بود مقابل لشگر(2) اما من مغیث یغیثنا لوجه الله اما من ذاب یذب عن حرم الله(3) تا این صدا رو شنید لرزه به بدنش افتاد رفت خودشو فدای حسین کرد اما عرض کنیم یا امام زمان اینجا حر جواب استغاثه جد غریب شما رو داد دو نفر دیگه ام جواب حسینو دادن یکی امام سجاد علیه السلامه اون لحظه ای که راوی میگه حسین دور وبر خودشو نگاه کرد دید یه نفر نمونده یه وقت امام سجاد به شمشیر تکیه داد هر چی ام کلثوم خواست جلوی آقا رو بگیره به تعبیر من فرمود مگه نمیبینی بابام تنها شده آرام خودشو رسوند به بابا اما اینجا حسین زین العابدین رو برگرداند (4) اما نفر دوم اونجایی بود که ابی عبدالله عصر عاشورا بین لشگر ایستاد دوباره شروع کرد ندای غربت بلند کردن هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا یه وقت صدای ناله بانوان حرم از خیمه بلند شد وَ ارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ حسین برگشت طبق این نقل فرمود بیارید علی رو یه بار دیگه وداع کنم (5) از بین خیمه اومد سرباز شش ماهه ای بابا قنداقه برتن کفن پوشه ثاراللهه ای بابا من مرد مردم حیدری ام بابا مرد نبردم اکبری ام بابا اما چه کردن با این سرباز شش ماهه حسین یه وقت دیدن با تیر سه شعبه ... ................................................................... (1) وقعة الطف ؛ ؛ ص213 فأقبل [الحرّ] حتى وقف من الناس موقفا، و معه رجل من قومه يقال له: قرّة بن قيس‏ فقال: يا قرة! هل سقيت فرسك اليوم؟ قال: لا، قال: انما تريد ان تسقيه؟ (2) اشکهای خونین در سوگ امام حسین، ترجمه ذریعة النجاة ص 205 به نقل از مقتل ابی مخنف ص120 (3) اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى ؛ النص ؛ ص102 قَالَ الرَّاوِي ثُمَّ صَاحَ ع أَ مَا مِنْ‏ مُغِيثٍ‏ يُغِيثُنَا لِوَجْهِ اللَّهِ أَ مَا مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ فَإِذَا الْحُرُّ بْنُ يَزِيدَ قَدْ أَقْبَلَ إِلَى عُمَرَ بْنِ سَعْد ... . (4) بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏45 ؛ ص46 ثم التفت الحسين عن يمينه فلم ير أحدا من الرجال و التفت عن يساره فلم ير أحدا فخرج علي بن الحسين زين العابدين ع و كان مريضا لا يقدر أن يقل سيفه و أم كلثوم تنادي خلفه يا بني ارجع فقال يَا عَمَّتَاهْ ذَرِينِي أُقَاتِلْ بَيْنَ يَدَيِ ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع يَا أُمَّ كُلْثُومٍ خُذِيهِ لِئَلَّا تَبْقَى الْأَرْضُ خَالِيَةً مِنْ نَسْلِ آلِ مُحَمَّدٍ ص. (5) و لما فجع الحسين بأهل بيته و ولده و لم يبق غيره و غير النساء و الذراري نادى هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا هَلْ مِنْ‏ مُغِيثٍ‏ يَرْجُو اللَّهَ فِي إِغَاثَتِنَا وَ ارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ فَتَقَدَّمَ ع إِلَى بَابِ الْخَيْمَةِ فَقَالَ نَاوِلُونِي عَلِيّاً ابْنِيَ الطِّفْلَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ فَنَاوَلُوهُ الصَّبِيَّ. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub