اما حسین جان..
▪️یا مرا در آتش این غم بسوزان یا ببخش
اگه ما به دردت نمیخوریم تکلیف ما رو مشخص کن آقاجان
نزار وبال تو و دستگاه تو باشم
▪️احترام مادرت را داشتم دیدی حسین
▪️این پشیمان را برای خاطر زهرا ببخش
حالا از اینجا به بعد ببین چجوری داره روضه میخوانه
▪️راه را بستم که حالا آب را بستهام
▪️خیمهگاهت تشنه ماند و رفت اگر سقا ببخش
▪️ساعتی دیگر به مقتل میروی شرمندهام
▪️میروی منزل به منزل روی نیها ببخش
من روضهام رو میخوام گره بزنم به روضهی دیروز
عطشش موند تو دلم
اومد بالا سر حر،
نوشتند اولین کاری که کرد
و جَعَلَ یَمسَحُ الدَّم و التُّرابَ عَن وَجهِه
یعنی این خاک و خونهای رو از صورت حُر پاک کرد
نمیدونی کجا میخوام ببرمت که
یه ذره فکر کن
کاش یه نفرم این خاکها و خونها رو ازصورت ارباب ما پاک میکرد
میخوای بگی پاک کرد؟
نه بخدا
هر چی با دستان کوچکش تلاش کرد دید لختههای خون رو گیسوان و چشمان بابا دیگه پاک نمیشه...
هر چه تلاش کرد این ترک ترکهای لب خیزران خوردهی بابا رو ببنده نشد
هرچی تلاش کرد پلکهای بابا رو یه بار دیگه شست وشو بده دید دیگه فایدهای نداره
یه لحظه توجهش به رگهای بریده جلب شد
پرسید بابا به من بگو کی رگهاتو بریده
▪️از قتلگاه بدم میاد چکمه سیاه بدم میاد
▪️از اونیکه آتیش زده به خیمهگاه بدم میاد
▪️از هرچی جنگ بدم میاد از چوب و سنگ بدم میاد
▪️خدا میدونه چقدر از کوچهی تنگ بدم میاد
▪️حالا تو از موی سرم خوشت میاد
▪️از این موهای سوخته و از معجرم خوشت میاد
روز شیرخوارگان بود، یاد کنم، حیفه نام رباب برده نشه
▪️من از طناب بدم میاد از اضطراب بدم میاد
▪️از خندههای حرمله ،جلو رباب بدم میاد
▪️از شهر شام بدم میاد از ازدحام بدم میاد
▪️به عصمت سکینه از ، بزم حرام بدم میاد
▪️حالا تو از زیر چشام خوشت میاد
▪️از اینکه دندون ندارم ،از خندههای خوشت میاد
حسین...
====================