مرثیه حضرت رقیه خاتون گره افتاده به کارم چه کنم نیمه ی شب خسته و زار و نزارم چه کنم نیمه ی شب خواب بودم که ز ناقه به زمین پرت شدم رفته از درد، قرارم چه کنم نیمه ی شب کاش می شد که خبردار شود عمّه ی من دور از ایل و تبارم چه کنم نیمه ی شب یک بیابان و‌من بیکس و‌تنها و غریب وای اگر جان بسپارم چه کنم نیمه ی شب از همان دور، کسی می رسد انگار کمک مادر آمد به کنارم چه کنم نیمه ی شب خیلی آرام شدم در بغلش، خوابیدم سر به زانو نگذارم چه کنم نیمه ی شب ناگه از خواب پریدم نفسم گیر افتاد زجر بود و دلِ زارم چه کنم نیمه ی شب آن چنان زد لگدی ، پخش شدم رویِ زمین رو به امدادِ که آرم چه کنم نیمه ی شب لکنت آمد به سراغم دهنم ریخت به هم گره افتاده به کارم چه کنم نیمه ی شب 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————