پرسید زاهد مومنی یا اینکه کافَر آیا یقین داری به رستاخيز محشر در پاسخش گفتم که آری مومنم من گفتا که ربت کیست گفتم حی داور گفتا کتاب دینی ات گفتم که قرآن گفتا نبی ات گفتمش شخص پیمبر(ص) گفتا ولایت داری و گفتم که آری گفتا امامت گفتمش ساقی کوثر لبخند زد روی مرا بوسید و گفتا جانم به اوصاف نکویت ای برادر گفتم بگو بامن کمی از مذهب خویش تا از لسان قدسی ات گردم مُنوّر گفتا که من هم نوکر آل رسولم یعنی غلام خانه زاد شخص حیدرع) این نوکری برتر بُود از پادشاهی از حکمرانی دو دنیا هم فراتر گر خاک بوس پای کل نوکرانم این ارث را دارم ز سلمان و ابوذر ختم کلام این شده از روز اول عالم فدای چادر خاکی مادر 💠💠💠1⃣1⃣2⃣6⃣💠💠💠