ᴿᵘᶻᵉ 𝙁𝙚𝙠𝙧 | روضهفکر
ژنرال گفت ازمن چیزی بخواه . پسرفکرکرد وگفت : فقط یک لیوان آب ژنرال لبخند زد و دستور آوردن داد و ماهمه خیره به لیوان آب مانده بودیم ونگاه ژنرال که نگاهش نشان میداد از اینکه توانسته غرور پسر را بشکند راضی است پسر لیوان را گرفت ...