هدایت شده از روابط عمومی انتظامی مهران
((ضرار بن حمزه ضبابی از یاران امام علی ( ع) به شام رفت و بر معاویه وارد شد، معاویه از او خواست از حالات امام بگوید، گفت علی «علیه السلام» را در حالی دیدم كه شب پرده های خود را افكنده بود، و او در محراب ایستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مارگزیده به خود می پیچید، و محزون می گریست و می گفت: 🔻ای دنیا!! ای دنیای حرام! از من دور شو، آیا برای من خودنمایی می كنی؟ یا شیفته من شده ای؟ چنانكه روزی در دل من جای گیری؟ هرگز مبادا! غیر مرا بفریب، كه مرا در تو هیچ نیازی نیست، تو را سه طلاقه كرده ام، تا بازگشتی نباشد، دوران زندگانی تو كوتاه، ارزش تو اندك، و آرزوی تو پست است. آه از توشه اندك، و درازی راه، و دوری منزل، و عظمت روز قیامت!