🎐 l 🔖 استوارتر از قبل 🔸محمد ابوالفضل امینی- سلام سردار! نمی‌دانم از چه بگویم، از دست‌های بریده علمدار، از بدن اِرباً اِربای علی‌اکبر یا از گلوی خونین علی‌اصغر. همه ما بعد از رفتنت یتیم شدیم. بعد از تو قلب‌هایمان تیر کشید و چشم‌هایمان خون گریه کرد، اما گام‌هایمان استوارتر شد. سردار دل‌ها! این خونِ مطهر تو بود که دل‌هایمان را از پیر و جوان، از چپ و از راست و از ایرانی و عراقی دوباره به هم پیوند زد. کور شود چشمان آن تنگ‌نظرانی که به سردار ما نگاه کودک‌کُش دارند. آیا جز این نیست که تو معنی تولی و تبری بودی، که تو معنی رفاقت و صداقت بودی؟ هر جا که نامی از تو می‌آمد ابو مهدی خودش را سرباز تو می‌دانست. اما این فقط از سوی او نبود، بلکه برادری و رفاقت از سوی تو هم سربازانت را به وجد می‌آورد. آیا جز با انسانیت و عشق و محبت کسی می‌تواند سردار دل‌ها باشد؟ زمانی که آن شاخه گل را از کودک خردسال گرفتی، جلوه‌ای بود از حیدری که انگشترش را در نماز به سائل داد. جلوه‌ای بود از عشق وقتی به دشمنانت گفتی اگر مرا به شهادت برسانید شما را شفاعت خواهم کرد. به خدا قسم می‌خورم که جسمت دیگر توان حمل روح بلندت را نداشت و آسمانی شدنت مسیر روشنی را برای سربازان این امت به‌جا گذاشت. حال دشمن چه می‌پندارد؟ آیا گمان می‌کند که سید علی بعدِ تو تنها خواهد ماند؟ دشمن بداند بعد از عروج تو، میلیون‌ها قاسم سلیمانی دیگر به پا می‌‌خیزند و انتقام سختی از شقی‌ترین آحاد بشر یعنی جبهه‌ کفر و استکبار خواهند گرفت. @s_a_r_d_a_r_a_m