✨
همسایه همیشگی حاج قاسم عزیز
خاطره ای کوتاه:
به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود؛ هر چه هول میدادند، نمیتوانستند آن را بیرون بیاورند.
شاید حدود ۱۰ نفر از بچهها با هم تلاش کردند اما موفق نشدند، حسین از راه رسید و گفت: این کار من است؛ زحمت نکشید.
همه ایستادند و نگاه کردند؛ حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید.
یکی گفت: تو دعا خواندی! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید. گفت: نه، من فقط به ماشین گفتم برو بیرون!
⬅️شهید محمد حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمی داد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را نشان میداد، آن هم جهت قوی شدن ایمان رزمندگان؛ چهره بسیار باصفا، نورانی و زیبایی داشت.
🔹️چشمان برزخی او سالهای سال باز شده بود اما به هیچکس نمیگفت.
🔹️خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیاتها میگفت.
🔹️روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجیها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود.
✍️
حاجقاسم وصیت کرد مرا کنار یوسفالهی دفن کنید...
#گلزار_شهدای_کرمان
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
✅
@s_a_r_d_a_r_a_m