•.
یک غزل
تو مثل شبنمی در جان گلها... دوستت دارم
تو از من دست میشویی من اما دوستت دارم
شبیه قصه های کودکی میخواهمت امروز
اگر از من بپرسی چند؟ ده تا دوستت دارم
تو در تقویم دنبال شب دل دادنم هستی
من اما از ازل، از صبح دنیا دوستت دارم
میان موج های زندگی سر میرسی ناگاه
تو را ای تخته چوبی بین دریا! دوستت دارم
شبیه لحظهای که بعد چندین سال یکدختر
برای بار اول گفت: 'بابا!' دوستت دارم
اگر خوابی اگر وهمی اگر تنها خیالی تو
چرا من بیشتر از هرچه رویا دوستت دارم؟
میان خاک پنهان کرده بودم عشق را اما
شده هربیت در شعرم شکوفا دوستت دارم
-
امیرحسین پورعزیز
-
ساعت نیامدن