✤
غزل
من آن منارهام که اذانم نمیشوی
یا آن الههای که بنانم نمیشوی
از قیدوبندها چه شدی شوخ و شنگ من؟
دیگر اسیر این هیجانم نمیشوی
فرقی نمیکند چقدَر چشم میخورم
وقتی که لحظهای نگرانم نمیشوی
هرگز بعید نیست شبی عاشقم شوی
اما قسم به خط و نشانم! نمیشوی
آری تو از قبیلهی سارا نبودهای
آری غزالهی سبلانم نمیشوی
جز چند مشت شعر چه دارد برای تو؟
بهتر که آشنای جهانم نمیشوی
حافظ سزای شاخه نباتی شبیه توست
ای آنِ بی بدیل! از آنم نمیشوی
دی چهارصدودو_تهران
#امیرحسین_پورعزیز
@s_nayamadan | ساعت نیامدن