/راه سعادت/ اشک عشاق تو از دیده روان است بیا  آخرین جمعه‎ی ماه رمضان است بیا العجل تا که برای تو به دردی بخوریم  نوکـر تو تا که جوان است بیا صاحب العصری و هر عصر نبودم یادت  سر ما گرم به بازی زمان است بیا ثمن عمر منِ زار، ضرر بود و ضرر  عمر این شاخه دگر رو به خزان است بیا کوهی از معصیت است اینکه روی شانه‎ام است  قامتم زیر گنه مثل کمان است بیا گرد و خاکی که گرفته دل ما را بتکان  نظر لطف شما خانه تکان است بیا کو عبایت که بیایی به سر ما بکشانی  شیعه عمریست به دنبال امان است بیا من دعا بهر فرج می‎کنم و می‎دانم  که یقینا فرج شیعه در آن است بیا انتقام در و دیوار به دستان شماست  مادرت فاطمه قلبش نگران است بیا کربلا با تو چه کیفی چه صفایی دارد  پشت تو قافله‎ی سینه‎زنان است بیا مانده‌ام بی‌کس و از عشق شما دور شدم خوب داری خبر از من که چرا دور شدم رفتم آنقـدر به دنبال گناهان که دگـر در ته چاهم و از شرم و حیا دور شدم @saadatway