🔺️ انتشار برای اولین بار
🔹️
روایت خواهر شهید از نامه شهید ستاری از آمریکا
.
🔸️
در حاشیه اکران مردمی فیلم سینمایی #منصور در روستای ولی آباد (زادگاه شهید ستاری)
.
✍ سید مجتبی طباطبائی
.
🔹️ آمد جلو و عذرخواهی کرد. بنده خدا هنوز هم فکر میکند من کاره ای هستم. نمیداند یک معلمم در یک هنرستان. گفت ببخشید اگر بچه ها سر و صدا میکنند، تا به حال سینما نرفته اند. حرفش را یکی از بچه هایی که جلو تر نشسته بود تایید کرد. پشت تلفن به طرف مقابل میگفت سینمام. حال آنکه کف حسینیه ای نشسته بود که بخاری نیمه جان آن توان گرم کردنش را نداشت.
.
🔸️ از حواشی و رفت و آمد مسئولین که بگذریم اکران بدی نبود. مثل همه رویداد ها می توانست بهتر باشد. مثلا اگر متولی امامزاده پیدایش میشد و حداقل میپرسیدیم چرا باید بلندگوهای امامزاده روستا خراب باشد؟
🔹مَردُم قربانشان بروم همیشه هستند. کار هم دست خودشان بود. یکی با نیسان رفته بود تهران دنبال بچه های عمار و دیگری پرده پشت پنجره را که بی هوا افتاد را بلند شد و وصله پینه کرد. بچه ها هم که نگم برایتان. لیزر آورده بودند و آخرهای فیلم گاهی شیطنت میکردند و از جلوی پرده رد میشدند و شکلک در می آوردند.
.
🔸
گل ماجرا حضور خواهر شهید ستاری بود. نامه ای از تیمسار به همراه داشت که از آمریکا برایش فرستاده بود. آورده بود بدهد یکی از اهالی براش وصله پینه کند که بیش از این خراب نشود. نامه را درآورد و خواند. ما هم گوشی را درآوردیم و ضبط کردیم. ماحصلش هم شد همین پستی که میبینید.
📽
سینما را متفاوت دنبال کنید🔻
https://eitaa.com/joinchat/1748041776Cf90f6cedbe