15.43M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
✍کفن را از روی چهره فرزندش بر میدارد، به چهره اش خیره می شود، خنده های فرزندش را به یاد می آورد.... . . زمانی را به یاد می آورد که فرزندش را در رخت عروسی میدید، اما حالا جسد بیجان فرزند جلوی چشمان مادر است... . . دلش میخواهد پیشانی بی جانش فرزندش را ببوسد، تنش را ببوید و او را در آغوش بکشد اما گویی نمی تواند، هنوز هم محو همان خاطره هاست.... . . اشک هایی که از چشمانش جاری می شوند ضامن این ماجرا هستند. مادر فرزندش را برای آخرین بار میبیند و می بوید و فرزند برای همیشه مادرش را ترک میکند... این است قصه و او. .. 👌 💚 🌹 شب دلتنگی بخیر 🌹 ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝