💢🍂🍃🍂💢 یاد شهدای بایمانی نژاد بخیر روزهای اول جنگ بود در مسجد حجازی سرگرم کارها بودم که دیدم پدر بزرگوار و مومن شهيدان بایمانی نژاد دست دو پسرش راه که سن وسال زیادی نداشتند گرفته و به طرف من آمد. دست های من را گرفت و دست های دو فرزندش را در دست های من گذاشت وگفت این دو پسر را در راه خدا دادم آنها را آموزش بده و برای دفاع از اسلام در مسجد و در جبهه خدمت کنند با چنان اخلاصی گفت که من تا مدتی نتوانستم جواب بدهم و هر دو شهید چنان با آرامش در کنار او منتظر نظر من بودند گویی اسماعیل اند که به فرمان پدر خود را آماده کرده اند. یادشان بخیر باخوشحالی پذیرفتم و دردل به حال آنها غبطه می خوردم در ایثار پدر بزرگوار شان و در سیمای با ایمان آنها جز ایثار و ایمان و شجاعت و اخلاص چیزی نمیدیدم خدا از شفاعتشان ما را بی نصیب نگرداند و مصاحبت با آنها را نصیب این دور افتاده گرداند. راوی : علیرضا اژدری https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1