#خاطرات_شـهدا
🌷حمید که
#مسئول اطلاعات و عملیات گردان بود با تعدادی از نیروها در جایی به نام انبار کاه مستقر بود.درگیری که به اوج رسید،باردشدن
#تانک ازبعضی سنگرها نیروها عقب کشیدند
وعملآ قسمت میانی خط گردان شکسته شد ولی تعدادی از نیروها در سمت راست و چپ خط
#ایستادگی می کردند.
🌷سمت چپ که
#حمید بود با اتمام مهمات مجبور به عقب نشینی شدند،حمید نیروها را عقب فرستاد😰 آخرکار خودش وابوحسن عقب آمدند.در حال عقب آمدن
#تیری به پای حمید خورد ولی باز تا جایی که توانست در حال مقاومت
🌷 وباباقیمانده
#گلوله هایش در حال شلیک به سمت دشمن بود،
#آخرین نفر ابوحسن اورادیده بودولی نتوانسته بود به حمید کمک کند‼️.آخرین چیزی را که از
#حمید گفت این بود:حمید میخندید☺️ و میگفت یاحسین یازینب...
#شهید_حمید_قاسمپور🌷
📎سالروز ولادت
🌹
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1