♦️پاسخی به اتهامات جوانفکر (بخش اول) هفته قبل با انتشار یک توییت، به نقد موضع اخیر آقای احمدی نژاد در گفتگو با روزنامه فیگارو پرداختم. در آن توییت نوشته بودم: «احمدی نژاد محبوب من بود چون استکبارستیز بود و شجاعانه از نابودی اسراییل سخن میگفت. اما مصاحبه اخیرش با فیگارو و انفعالش دربرابر مواضع درست گذشته اش را ببینید: "هیچوقت آن جمله (نابودی اسراییل) را نگفتم، ممکن است سخن کس دیگر را نقل کرده باشم!" این اگر اسمش استحاله نیست، چیست؟» این توییت بازتاب زیادی در فضای مجازی داشت و البته به مذاق اطرافیان رییس جمهور سابق خوش نیامد. به همین خاطر آقای علی اکبر جوانفکر مشاور رسانه ای دکتر احمدی نژاد با انتشار یادداشتی مفصل و البته با چاشنی توهین، سعی کرده تا مواضع متناقض احمدی نژاد و تغییرات آشکار او در این سالها را توجیه کند اما از آنجایی مستقیما نکاتی را درباره بنده نوشته است به طور خلاصه به آن پاسخ می دهم: 1. آقای جوانفکر با آسمان ریسمان بافتن و توجیه مواضع اخیر دکتر احمدی نژاد نوشته: «بیان سخن امام خمینی (ره) دایر بر اینکه اسرائیل در مسیر نابودی قرار دارد و موجودیت آن به دلیل نامشروع بودن، از بین رفتنی است، با اینکه رئیس جمهور یا یک مقام رسمی اعلام کند هدف ما نابودی اسرائیل است و برای آن برنامه ریزی و تلاش می کنیم، دو موضوع کاملا متفاوت از هم هستند و رسانه هاي غربی همواره تلاش کرده اند تا این دومی را جا بیندازند تا بهانه ای برای برخورد با ایران داشته باشند.» متاسفانه آقای جوانفکر خلاف واقع گفته زیرا آقای احمدی نژاد در گردهمایی اعضای کانون های فرهنگی هنری مساجد در 28 تیر 1390 صراحتا گفته بود: «ملت ایران تا ریشه کنی کل استکبار و صهیونیسم از جهان ایستاده است و همه آنها را به گور خواهد فرستاد.» همانطور که مشاهده می شود در این مثال، احمدی نژاد جمله امام خمینی را نقل نکرده، بلکه شجاعانه یکی از آرمان های بزرگ انقلاب اسلامی را بیان کرده است. کما اینکه پیش از آن نیز بارها به درستی از لزوم نابودی اسراییل سخن گفته بود و حتی در سال 84 در همایش «جهان بدون صهیونیسم» حاضر شد و سخنرانی کرد. لذا پرسش اصلی همچنان این است که چرا دکتر احمدی نژاد نسبت به گذشته تغییر کرد و از بیان مواضع درست و افتخار آفرینش، خجالت می کشد؟ علت این تغییرات چیست؟ 2. عنوان یادداشت جناب جوانفکر در پاسخ به بنده «دمدمی مزاج» است. ایشان در بخشی از نوشته خود با اشاره به بعضی از حمایت های بنده از دکتر احمدی نژاد در طول سالهای 84 تا 90 تلاش کرده تا به مخاطب القا کند که آقای احمدی نژاد تغییری نکرده، بلکه این منتقدان امروز او هستند که به خاطر دمدمی مزاج بودنشان قبلا مدافع او بوده اند و امروز مخالف او شده اند! این در حالی است که احمدی نژاد تاکنون بارها بر تغییر شخصیت و افکار خود تاکید کرده که از جمله آن می توان به گفتگوی اخیر او با برنامه اینترنتی قرن جدید اشاره کرد که صراحتا اعلام می کند «از سال 84 تا به امروز خیلی تغییر کرده است». لذا وقتی خود آقای احمدی نژاد تاکید دارد که نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده، طبیعی است که موضع بسیاری از حامیان او نیز از حمایت به انتقاد تغییر کند زیرا حمایت ما از ایشان هیچ گاه به معنای چک سفید امضا به دست او نبود و این جناب جوانفکر و امثال ایشان هستند که بدیهیات تغییر در آقای احمدی نژاد را هم متوجه نشده اند یا هنوز صلاح نمیدانند که متوجه شوند و از آن طرف برایشان جای تعجب است که چرا بخش زیادی از حامیان دیروز احمدی نژاد به منتقدان امروز او تبدیل شده اند؟ 3. آقای جوانفکر در بخشی دیگر از یادداشت خود، نوشته «ادعای امیرحسین ثابتی که گفته است آقای احمدی نژاد محبوب او بوده است، دروغی بیش نیست زیرا او طی هشت سال اخیر از مخالفان دکتر احمدی نژاد بوده!» نه در 8 سال گذشته بلکه از سال 90 محمود احمدی نژاد برای ما تمام شد. او بعد از خانه نشینی و تمرد صریح از حکم حکومتی رهبر انقلاب دیگر جایگاهی برای من و امثال من نداشت اما تا پیش از آن اتفاق، او سه بار مورد انتخاب بنده و خیلی های دیگر مثل بنده بود: 27 خرداد 84، 3 تیر 84 و 22 خرداد 88. زیرا شعارها و گفتمان او در مقایسه با بسیاری دیگر از رجال سیاسی کشور به آرمان های انقلاب اسلامی نزدیک تر بود و عملکردش در حوزه های مختلف علیرغم همه کاستی ها، قابل دفاع و در برخی حوزه ها بی نظیر بود. اما از بعد از سال 88 که به تدریج رفتارهای متفاوتی از احمدی نژاد بروز پیدا کرد، مشخص شد که او احمدی نژاد سابق نیست و این واقعیت حتی در ترکیب اطرافیان او نیز خود را نشان داد. احمدی نژادی که روزگاری وزرایش را چهره های بی حاشیه و خوشنامی مانند پرویز داوودی، باقری لنکرانی، پرویز فتاح، مسعود میرکاظمی و... شکل می دادند به تدریج در حلقه مشایی، بقایی، رحیمی، ملک زاده و... فرو رفت و هرچه گذشت... ادامه در پست بعدی 👇 @Sabeti