خطبه 001-آغاز آفرینش آسمان و...
عجز انسان از شناخت ذات خدا
سپاس خداوندی را كه سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمتهای او ناتوان، و تلاشگران از ادای حق او درماندهاند. خدایی كه افكار ژرف اندیش، ذات او را درك نمیكنند و دست غوّاصان دریای علوم به او نخواهد رسید. پروردگاری كه برای صفات او حدّ و مرزی وجود ندارد، و تعریف كاملی نمیتوان یافت و برای خدا وقتی معیّن، و سر آمدی مشخّص نمیتوان تعیین كرد. مخلوقات را با قدرت خود آفرید، و با رحمت خود بادها را به حركت در آورد و به وسیله كوهها اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل كرد.
2 دین و شناخت خدا
سر آغاز دین، خداشناسی است، و كمال شناخت خدا، باور داشتن، او، و كمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست و كمال توحید (شهادت بر یگانگی خدا) اخلاص، و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است، زیرا هر صفتی نشان میدهد كه غیر از موصوف، و هر موصوفی گواهی میدهد كه غیر از صفت است، پس كسی كه خدا را با صفت مخلوقات تعریف كند او را به چیزی نزدیك كرده، و با نزدیك كردن خدا به چیزی، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزایی برای او تصوّر نموده و با تصّور اجزا برای خدا، او را نشناخته است. و كسی كه خدا را نشناسد به سوی او اشاره میكند و هر كس به سوی خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورده. و آن كس كه بگوید «خدا در چیست» او را در چیز دیگری پنداشته است، و كسی كه بپرسد «خدا بر روی چه چیزی قرار دارد» به تحقیق جایی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی كه خدا همواره بوده، و از چیزی به وجود نیامده است. با همه چیز هست، نه اینكه همنشین آنان باشد، و با همه چیز فرق دارد نه اینكه از آنان جدا و بیگانه باشد. انجام دهنده همه كارهاست، بدون حركت و ابزار و وسیله، بیناست حتّی در آن هنگام كه پدیدهای وجود نداشت، یگانه و تنهاست، زیرا كسی نبوده تا با او انس گیرد، و یا از فقدانش وحشت كند.
3 راههای خدا شناسی
اوّل- آفرینش جهان
خلقت را آغاز كرد، و موجودات را بیافرید، بدون نیاز به فكر و اندیشهای، یا استفاده از تجربهای، بی آن كه حركتی ایجاد كند، و یا تصمیمی مضطرب در او راه داشته باشد. برای پدید آمدن موجودات، وقت مناسبی قرار داد، و موجودات گوناگون را هماهنگ كرد، و در هر كدام، غریزه خاصّ خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانید. خدا پیش از آن كه موجودات را بیافریند، از تمام جزئیّات و جوانب آنها آگاهی داشت، و حدود و پایان آنها را میدانست، و از اسرار درون و بیرون پدیدهها، آشنا بود. سپس خدای سبحان طبقات فضا را شكافت، و اطراف آن را باز كرد، و هوای به آسمان و زمین راه یافته را آفرید، و در آن آبی روان ساخت، آبی كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه یكی بر دیگری مینشست، آب را بر بادی طوفانی و شكننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهداری آب مسلّط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبی تعیین فرمود. فضا را در زیر تند باد و آب را بر بالای آن در حركت بود. سپس خدای سبحان طوفانی بر انگیخت كه آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی در هم كوبید. طوفان به شدّت وزید، و از نقطهای دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر كرد تا امواج دریاها را به هر سو روان كند و بر هم كوبد و با همان شدّت كه در فضا وزیدن داشت، بر امواج آبها حملهور گردد از اوّل آن بر میداشت و به آخرش میریخت، و آبهای ساكن را به امواج سركش بر گرداند. تا آنجا كه آبها روی هم قرار گرفتند، و چون قلّههای بلند كوهها بالا آمدند. امواج تند كفهای بر آمده از آبها را در هوای باز، و فضای گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پدید آورد. آسمان پایین را چون موج مهار شده، و آسمانهای بالا را مانند سقفی استوار و بلند قرار داد، بی آن كه نیازمند به ستونی باشد یا میخهایی كه آنها را استوار كند. آنگاه فضای آسمان پایین را به وسیله نور ستارگان درخشنده زینت بخشید و در آن چراغی روشنایی بخش (خورشید)، و ماهی درخشان، به حركت در آورد كه همواره در مدار فلكی گردنده و بر قرار، و سقفی متحرّك، و صفحهای بی قرار، به گردش خود ادامه دهند.
دوّم- شگفتی خلقت فرشتگان:
سپس آسمانهای بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود. گروهی از فرشتگان همواره در سجدهاند و ركوع ندارند و گروهی در ركوعند و یارای ایستادن ندارند و گروهی در صفهایی ایستادهاند كه پراكنده نمیشوند و گروهی همواره تسبیح گویند و خسته نمیشوند و هیچ گاه خواب به چشمشان راه نمییابد، و عقلهای آنان دچار اشتباه نمیگردد، بدنهای آنان دچار سستی نشده، و آنان دچار بی خبری برخاسته از فراموشی نمیشوند. برخی از فرشتگان، امینان وحی الهی، و زبان گویای وحی برای پیامبران میباشند، كه پیوسته برای رساندن حكم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعی از فرشتگان حافظان بندگان، و جمعی دیگر دربانان بهشت خداوند