دیروز در نانوایی چند تا جوان با صدای بلند، طوری که بقیه بشنوند، بخاطر دفاع ایران از فلسطین اعتراض میکردند و میگفتن فلسطین و اسرائیل باید توافق کند، وقتی نان از تنور در اومد، رفتم جلو و به شاطر گفتم من از اینا جلو ترم، همشون کم مونده بود منو بزنن، بعدش با صدای بلند، طوری که همه بشنوند گفتم: شما نمیتونید اجازه بدید یه نفر بیاد نوبت تون رو بگیره و اگه من زور بگم باهام دعوا میکنین و از بقیه هم انتظار دارین ازتون حمایت کنه، بعدش به فلسطینی ها نسخه میپیچین که برن با اسرائیلی ها که به زور از کشور، خانه و باغ هاشون بیرون انداختند، صلح کنند؟!!!
بعدش همشون لال شدن.😅
🌸🍃
#سبک_زندگی_کریمانه
https://eitaa.com/sabkezendegikareemane