🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ┉┉┉•••◂ 𖦹🕊✨🕊𖦹▸•••┉┉┉ 🔚پایان بخش پستھاے کانال: 🥀هرشب ختم ص
شهید سردار علی شفیعی: سال۱۳۴۵ در شهر کرمان به دنیا آمد. او که پدر را به خاطر ابتلا به بیماری سرطان ازدست‌داده‌بود، در تامین مایحتاج خانواده کمک حال مادر بود. وقتی که یازده‌سال داشت، کم و بیش در فعالیت‌های انقلابی علیه رژیم ستمشاهی پهلوی شرکت‌می‌کرد. سال۱۳۵۷ فعالیت‌های خود را با ورود به بسیج مسجد گسترش‌داد. با شروع جنگ تحمیلی پا به جبهه گذاشت و درسال۱۳۶۲ وارد سپاه شد تا علاوه برحضور در عرصه‌ی جنگ در فعالیت‌های سیاسی_مذهبی ازجمله در گروه امر به معروف و نهی از منکر شهر کرمان هم شرکت‌داشته‌باشد. حضور درجنگ با آن سن کم و بروز خصلت‌های بارزی چون مدیریت، تدبیر، اخلاص و عاشق‌بودن، توانست او را خیلی زود یکی از فرماندهان کند. در عملیات بدر، والفجر۸، کربلای۴، شرکت فعال و نقش‌آفرین داشت. سرانجام نیز در ۴دی۱۳۶۵ و درعملیات کربلای۴، درون محور عملیاتی جزیره‌ی ام‌الرصاص براثر برخورد ترکش خمپاره به فیض شهادت‌رسید. درباره‌ی شهید: همسر شهید: اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدارشدم. نور کم سویی به چشمم خورد. از خودم پرسیدم این نور از کجاست؟ بعد از مدتی متوجه‌شدم از چراغ قوه‌ای است که علی روشن‌کرده‌بود تا نماز شب بخواند. چراغ بزرگتری را روشن نکرده‌بود که مبادا من از خواب بیدارشوم. علی خیلی به من احترام می‌گذاشت. وصیت‌نامه: خدایا شاهد باش به ظاهر در تنهایی زیستم و تو را بهترین دوست‌ها و عشق‌ها و اعمال‌ها یافتم. پس مرا به سوی خودت فراخوان و بدان که از تمامی مظاهر جاری بریدم تا به تو بپیوندم. خدایا من خواهان شهادت هستم ولی نه به این معنا که از زندگی فرارکنم. خدایا عمریست پیشانی را بر درگاهت بر روی خاک گزارده‌ام پس در حقم لطفی بفرما. خدایا این دست‌ها عمری در خانه‌ تو را زده‌است. خدایا این چشم‌ها بهانه‌ تو را می‌گیرد و بی‌اختیار اشک می‌ریزد. خدایا این خون که در رگ‌های من می‌چرخد همه‌اش به شوق توست. خدایا این زبان همچون لایه‌های ترک خورده زلالی باران تو را له‌له می‌زند. پس خدایا با من آن کن که مرحمت و لطف وجود توست ای مهربانترین مهربان. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝