همسفر با موج های بی قرار جاده ام من برای دل به دریایت زدن آماده ام از همان روزی که راهت را نشانم داده ای بی خیال جاده های پیش پا افتاده ام تو نمی پرسی مسیحی یا مسلمانم حسین خوب میدانی که من هم عاشقی آزاده ام زخم و تاول کی حریف شوق و ذوقم می شود من به چشمم قول دیدار حرم را داده ام عاشقانه مثل راه از نجف تا کربلا می رسد روزی به تو این قلب صاف و ساده ام بارها بوسیده پای خسته ام را در مسیر جاده هم سرخوش شده با حس فوق العاده ام ناگهان عطر اجابت در قنوتم می وزد در حرم وا می شود وقتی دل سجاده ام