همچو ابراهیم می‌آید سواری با تبر تا فروریزد بنای ظلم و بیداد بشر زورگویی که کمربسته به تسخیر جهان مانده حالا زیر بار جنگ غزّه تا کمر بسته دست مکر و نیرنگ شیاطین را ز پشت‌ می‌‌کند مکر خدا، نیرنگ او را بی‌اثر ریسمان وحشت افتاده‌ست دور گردنش می‌کند طوفانُ‌الاقصی حلقه‌اش را تنگ‌تر حفر کرده گور خود را با دو دستان خودش از ته چاله برون افتاده در چاهی دگر هیبت پوشالی‌اش رو به زوال و انحلال اسم و رسم و تاج و تختش می‌شود نامعتبر می‌رسد از طور سینا منجی والاتبار همچو ابراهیم می‌آید سواری با تبر... 🌸 ‎‎‌‌‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‎‎🇮🇷@sabzpoushan