💢 درد دل مادر 📌 توی کمیته نازی آباد خدمت می کرد. تا وقتی با برادرش به جبهه می رفت زیاد نگران نبودم. یک روز آمد و گفت: یه ماموریت شش ماهه دارم برای سراوان.قلب ام تیر کشید. خیلی از آن منطقه وحشت داشتم. با ناراحتی گفتم: اگه بری جــبهه شهید بشی بهتره تا بری این ماموریت. مخالفت ام بی فایده بود. از تهران با هواپیما می رفت زاهدان و از آنجا بعد از پنج شش ساعت ماشین سواری به سراوان می رسید. روزی که پیکر جزغاله شده اش را برایم آوردند با او درد دل کردم:همین رو می خواستی؟ لااقل تو جبهه شهید می شدی قیافه ات باقی می موند.دیگر نتوانستم خودم را بگیرم و زدم زیر گریه. وقتی آرام شدم فرمانده شان گفت: با موتور بودن. اشرار گرفته بودن شون و با بنزین باک هر دو رو سوزوندن. 🔹 شهید سيدحسين جلالی 🔹 شهادت: 14 / 11 / 1363 🔹 علت شهادت: درگیری با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر_سراوان، سیستان و بلوچستان ♨️ عکس نوشته 🔖 http://shnja.ir/T9VPUbo