°
💠 فرمایشات عالم ربانی
حضرت آیت الله یعقوبی قائنی
رضوان الله تعالی علیه
🔘 « انسان باید در امر دین کنجکاو باشد »
⏪ ( صفحه ۱ )
⬅️ در نجف جناب
حاج شیخ محمد تقی لاری «رحمه الله»
جلسات خوبی داشت
بنده که ایشان را فردی
مؤمن،
روشن
و
از دوستان امیر المؤمنین - صلوات الله علیه -
میدانستم گاهی
به همین نیت
به
زیارت ایشان میرفتم
و چون
قصدم خالص بود
وقتی از خانه حرکت میکردم
میدیدم
کأنّ به زیارت خدا میروم!
چنان
حال سرور و بهجت
به من دست میداد که
گویا
پرواز میکردم و در هوا راه میرفتم!
ایشان یک فرد عادی و معمولی نبود
به یاد دارم یک شب
بدون اینکه حرفی بزنم
در ذهن خود از ایشان
سؤالی کردم
بلافاصله
جوابش را در ذهنم داد
با خود گفتم:
ممکن است این
جواب از
خیال خودم باشد
از کجا معلوم است که
از طرف ایشان باشد؟
لذا تصمیم گرفتم
سؤال را به زبان آورم
تا اگر
جواب از ناحیهی او بوده است
به آن اشاره کند و امر
روشن گردد
همینکه
خواستم سؤال کنم
و تفوّه به آن کلمات نمایم
ایشان گفت: آقا!
درست است که
الفاظ قالباند برای معانی
اما برای کسی که به معنا راه نداشته باشد
پس اگر کسی
بدون قالب و بدون لفظ
سؤالش را کرد و
جوابش را
دریافت نمود
آیا باز هم باید سؤال کند؟
بلی،
چنین قدرتی داشت
شاید اگر
بعضی افراد
این قضیه را میدیدند
همین را برای خود
دلیل محکمی برای
پیروی کردن از او به حساب میآوردند
اما بنده میگفتم: اینها
کافی نیست
باید برای من
حجت تمام گردد
چون
ممکن است اینها از
قدرت نفس باشد و
دلیل نمیشود که
از او تبعیت کنم
☑️ انسان باید در امر دین کنجکاو باشد
ایمان یعنی
باور کردن، اما نه اینکه
هر چیزی را نفهمیده قبول نماید
بلکه
باید بفهمد و باور کند...
ص۲۴۷
⬅️
چون نفس طبیعتا سرکش است
پیوسته با خود میگفتم:
شاید وظیفهی من تبعیت از ایشان باشد
ولی روی همین
حالت سرکشی میخواهد
زیر بار حق نرود و نسبت به یکی از
اولیای خدا
تسلیم نباشد
و
به جهت همین احتمال
بسیار ناراحت بودم
گرچه پس از اتمام آن اربعین ضمن حالی که
در نماز شب پیدا کرده بودم
امام زمان
- صلوات الله علیه -
فرموده بودند:
تو هیچکس را احتیاج نداری
و ما خودمان تو را تربیت میکنیم
و بنده نیز تردیدی
نسبت به
صحت آن حال نداشتم
لکن مطلب من در آنوقت این بود که
آیا
بدون دلیل ظاهری میتوان به
امثال آن حال
ترتیب اثر داد یا نه؟...
این نکته را نیز اضافه کنم که در همان حال
- که به نحو
اشراق علمی یعنی
خالی از صوت و بدون صورت بود -
درخواست کرده بودم که
یکی از دوستان حضرت - روحی فداه -
عین
همان مطلب را به زبان آورد
تا
اطمینانم به آن
معنایی که
در آن حال گفته شده بود
بیشتر شود
از این جهت پیوسته
منتظر تایید خارجی فرمایش
حضرت صاحب الامر - صلوات الله علیه -
بودم تا بدون کمترین تردیدی
تکلیف واقعی خود را بدانم
و بر اساس آن عمل نمایم
ص۲۴۸
⬅️ باری، یک شب پس از آنکه از
جلسهی جناب لاری «رحمه الله»
بیرون آمدم
به صحن مولا
امیر المؤمنین «علیه السلام» رفته
همینکه نگاهم به گنبد مطهر افتاد
عرض کردم:
یا امیر المؤمنین! من
مطیع اوامر شما هستم
کسی را قبول دارم
که شما قبول داشته باشید
اگر میبینید خدای ناکرده من نسبت به
آقای لاری
انانیت به خرج میدهم
به بنده بفهمانید
حقیر پایش را هم میبوسم
مبادا
من
در مقابل
یکی از
اولیای شما
سرکشی کرده باشم
و
چنانچه باید از او
متابعت کنم
مرا
متوجه فرمایید تا
تکلیف خود را بدانم
ص۲۴۹
⬅️
صبح روز بعد در منزل
مشغول نوشتن بودم که ناگهان
حس کردم از جانب
حرم مطهر
امیر المؤمنین «علیه السلام»
چنان
جاذبهای مرا به سوی
خود میکشد که قابل
وصف نیست
یک
قدرت معنوی
توام
با رحمت عجیبی
روح و جسم مرا
جذب میکرد
به طوری که بیاختیار
اشک
از چشمانم
سرازیر میشد
و
این کیفیت
خود
علامت آن بود
که آن
کشش از تذکر
نفس خودم
یا توجه
شخص خاصی به وجود نیامده است
گرچه
توجه نفس
یک
فرد روحانی هم
برای انسان
آثاری دارد
لکن
توجهات ائمهی اطهار و
قلوب اولیای خدا
که در واقع همان عنایت و
نظر خاص حق تعالی است دارای
خصایص روحانی ویژهای است که
اگر نصیب انسان گردد دیگر
اثری از
تشخّص و
تعیّن
وی
باقی نمانده
همهی وجودش
اطمینان و
آرامش و
سوز و
حرکت خواهد شد
به طوری که اصلا
قابل قیاس
با توجه نفس نخواهد بود
⬅️ همچنان که اگر
شبیه این جاذبه
از ناحیهی شخص منحرفی باشد
که در اثر بعضی از
ریاضات
قدرتی پیدا کرده است
به جای آنکه
همراه با نزول
رحمت باشد
توام با
قساوت قلب و
تاریکی و
تردید و
پراکندگی
است و هیچگونه آرامش و اطمینان
و
خضوع قلبی در کار نخواهد بود
و انسان بالحسّ مییابد که
قلبش جذب نشده
بلکه این
شخص او و
فکر اوست
که
بیاختیار به سویی
کشیده میشود
📓 « سفینة الصادقین ص ۲۵۱ »
#فرمایشات_متنی ۹۲
💠 فهرست فرمایشات متنی
💠
@sadeghin_ir
⚪️ ادامه دارد ⚪️