بسم الله الرحمن الرحیم عالمی که دانای به زمانه خودش باشد، شبهاتی به او نخواهد آورد. سقیفه مرهون انتخاب نادرست می‌باشد. مسلمین از دو ماه قبل سقیفه، نامزد برتر برای حاکمیت امیرالمؤمنین بوده‌اند، ولی سقیفه بعداً رخ داد و جریانی را در تاریخ تغییر داد. از جهتی مباحث جامعه‌شناسانه‌ای وجود دارد که علل و دلایل مختلفی در آن نقش دارند. یکی از آن‌ها جهل است که سقیفه را تغییر داده است. اشخاص تکرار نشده‌اند، اما کلیت موضوع تکرار می‌شود و تا روز قیامت ادامه خواهد داشت. العالم بزمانه، لا تحجب علیه لوابس. یکی از کارهایی که باید انجام شود، مطالعه تاریخ از مشروطه به بعد است. قیام‌هایی از تبریز و تهران صورت گرفت و فاتحان مشروطه حکومت رضاخانی را شکل دادند، که مرهون انتخاب نادرست و در رأس آن جهالت است. در حقیقت، افرادی بوده، هست و خواهند بود که انقلاب را مصادره کنند، از جمله سازمان‌هایی مانند سازمان مجاهدین خلق. امام یک نکته جالبی دارد که متعلق به آن سازمان مجاهدین خلق بوده و دو سال بعد از انقلاب، از انقلابی‌گری برگشتند. در مورد ماهیت گروه‌های ضد انقلاب، ملت باید در مقابل توطئه‌ها هوشیار باشد و به جمعیت‌هایی که در این مملکت خراب‌کاری می‌کنند، توجه کنید. عده‌ای از افراد هم متوجه نیستند و با طرفداری، همه را گول می‌زنند. برخی افراد با بیست و چند روز صحبت کردن، به خیال خودشان می‌خواهند دیگران را اغفال کنند، مانند مرحوم زنجانی و مرحوم طالقانی که نامه نوشتند تا آنان را تحویل امام بدهند. جوانمردان انقلاب با کلام قرآن و نهج البلاغه صحبت کردند. مگر محمدرضا قرآن ختم نمی‌کرد؟ مگر دائماً از عدالت اسلامی سخن نمی‌گفت؟ بسیاری باور کردند که شاهی که دارد عدالت اسلامی را تبلیغ می‌کند، واقعاً عادل است. ما مدتی باید زحمت بکشیم تا چهره واقعی او را به مردم بفهمانیم. کتاب «سخره سخت» باید مطالعه شود. بحث ما جناحی نیست؛ نه اصول‌گرا و نه اصلاح‌طلب بودن، بلکه باید ماهیت گروه‌ها را بشناسید. اگر آن‌ها را نشناسید، در انتخاب خود اشتباه می‌کنید. رأی دادن فقط انتخاب یک فرد نیست، بلکه مسئولیتی می‌آورد. زمانی باید رأی سالم داد که گروه‌ها را بشناسید. موضوع این جلسه نیست، بلکه مطالعه و حوصله‌داشتن و علاقه‌مندی به مباحث حائز اهمیت است. اگر حوصله‌ای برای بحث ندارید، باید اجمال آن را بدانید. ماهیت اصلاح‌طلبی هم به این شکل است و در مورد اصول‌گراها نیز به اصطلاح بنیادگرایی غربی، باید بدانید اصلاح‌طلبی به معنای قرآنی و حاکمیت اسلام معنا می‌یابد. اصلاح‌طلبی به معنای رفرمیست است و اصطلاح اصول‌گرایی در بستر انقلاب معنا دارد. اصلاح‌طلبان باید از خود اصلاح‌طلب‌ها تعریفی از اصلاحات داشته باشند. ما اصلاً تعریف نمی‌کنیم. داور تعاریف یک تماشاگر بازیگران عرصه سیاست است و به‌عنوان قاضی باید توصیف کند. توصیف‌گر باید بازی را ببیند تا توصیف کند. توصیف‌هایی که بیان می‌شود، باید تحلیلی و مستند باشند. اصلاح‌طلبان چه تعریفی از اصلاحات دارند؟ بحث من حزبی نیست، چون تفکر ما این است که باید بر اساس اندیشه امامین انقلاب صحبت کنیم. حزب و دسته‌ها غم‌انگیزند و تلقی و برداشت اصلاح‌طلبان بر چه بنیادهای فلسفی استوار است؟ دلیل دارد که چرا اصلاح‌طلبی به روشنفکری عصر مشروطه برمی‌گردد. بعدها، روشنفکری عصر مشروطه بیمار و سکولار شد و اجتهادی در برابر نص انجام داد. ما باید به شناختی دست پیدا کنیم که آیا گفتمان اصلاح‌طلبی در ادامه راه امامین انقلاب اسلامی است یا به انحراف رفته است. انقلاب فقط اقتصاد نیست، بلکه بخش‌های دیگری هم دارد. اگر ما به این پرسش پاسخ دهیم، بسیاری از معضلات ما حل می‌شود. آیا انحراف بوده یا امتداد؟ اصلاح‌طلبان با وجود اشتراکات، در برخی رویکردها اختلاف دارند. وجه اشتراک و وجه افتراق هم دارند، اما هیچ‌گاه اصلاح‌طلبی یک جریان یکدست نبوده است. اصلاح‌طلبان در یک تقسیم‌بندی کلی به دو طیف تقسیم می‌شوند: اصلاح‌طلبان سنتی و اصول‌گراها. بعد از ماجرای حزب جمهوری، چپ و راست ایران معنای ویژه‌ای دارند. چپ یعنی مارکسیست و راست یعنی لیبرال، و تمامی این‌ها حداقل وجه اشتراکشان مذهب، قرآن، شیعه و اسلام است. چپِ ایران با دنیا معنای متفاوتی دارد.