نه فحاشی و تهمت زنی و برچسب زنی خود جناب پناهیان و علاقه‌مندانشان به منتقدین و یک کاسه کردن همه اونها باعث میشه بترسیم از حرف زدن، و نه بی اخلاقی و کینه توزی و دروغ گویی برخی منتقدان جناب پناهیان باعث میشه از ترس هم‌دست دیده شدن باهاشون، چیزی که فکر میکنیم حقه رو نگیم. نقدهایی هست که باید جواب داده بشه. حتی اگر جواب هم ندن و باز منتقدا رو یه کاسه کنن و همه رو نادان و خوارج و فحاش و... بخونن، صرف بیان این نقدها باعث میشه هم ایشون به عقل پامنبری هاشون واقف بشن و دقت بیشتری کنن در کلام، هم پامنبری ها بدونن در چه حیطه هایی باید به ایشون توجه کنن. اگرچه تناقضات بسیاری درباره رفتار شخصی ایشون مثل کارمندی، عضویت در هیئت مدیره مدرسه غیر انتفاعی گران قیمت و... با صحبتهاشون هست، اما چون این روزها روی خوارج بودن و بی بصیرت و احمق بودن جمیع منتقدیم خیلی تاکید دارند، مروری بر یک مورد کنش سیاسی عاقلانه ایشون بد نیست... بریم سال 92! گزینه ایشون برای ریاست جمهوری حاج آقا ابوترابی بود! یعنی 4سال که از فتنه گذشته بود، آقای ابوترابی با آن سابقه در فتنه، از نظر ایشون برای ریاست جمهوری مناسب بود و علاوه بر جلسات خصوصی -که خودم در یکی از آنها از شخص ایشون شنیدم- تلاشهای علنی برای پرزنتش میکردند... بعد هم که بین ستاد جلیلی و قالیباف در نوسان بودند و البته در حمایت از جلیلی متوقف شدند که خب پس ظاهرا من باید از این نوع سیاست ورزی ایشون خوشحال باشم، ولی نیستم! چون مهمتر از نتیجه نوع سیاست ورزی و مبناهای اونه. بریم 94!... در انتخابات خبرگان 94 بحث لیست انگلیسی و... مطرح شد. یک تعدادی بین افراد این لیست به سرلیستی هاشمی و لیست دیگر مشترک بودند. حرف این بود که انقلابی ها به افراد مشترک این دو لیست رای ندن تا افرادی مثل آیت الله یزدی و مصباح و... رای بیارن. چون طبیعتا افراد مشترک رای حامیان دو لیست رو داشتند و رای می آوردند و رقابت بعدی بین افراد تک لیست بود و... خیلی بدیهی بود این موضوع. ابتدا هم حاج آقا پناهیان همین رو گفتند اما بعد نظرشون رو عوض کردند و گفتند نه، به لیست کامل رای بدید و نتیجه شد حذف علمای انقلابی از خبرگان! انتقادها از ایشون بالا گرفت. تا جایی که مجبور شد با سایت خودشون یعنی بیان معنوی مصاحبه کنه و جواب بده. اینجا: http://panahian.ir/post/2868#gsc.tab=0 جواب ایشون مبنای سیاست ورزی ایشون و بصیرت و... رو نشون میده. بخونیم بخشهاییش رو: «خُب طبیعی بود اگر ما مصرّ بودیم که آن افراد رأی بیاورند، باید به نیمی از لیست رأی می‌دادیم. ولی پس از اینکه صحبتی از بنده پخش شد، بسیاری از آقایان با بنده تماس گرفتند که شما اشتباه می‌کنید و آراء مثبتی که متوجه آن افراد شاخص است، بسیار بیشتر از آن است که قابل مهندسی باشد... البته بنده متقاعد نشدم، ولی برخی از آقایان از بنده ناراحت شدند و فکر کردند که بنده دارم بازی را به‌هم می‌زنم، بنده هم کوتاه آمدم و گفتم «طبق بررسی‌های به عمل آمده»، نیازی نیست به نیمی از لیست رأی بدهید.» بروید بقیه مصاحبه را هم بخوانید. با سایت خودشان هم هست و نمیشود انگ تحریف و... زد. میبینید مبنای سیاست ورزی را؟ برخی آقایان ناراحت شدند... فکر کردند میخواهم بازی را بهم بزن... پس گفتم... حالا منتقدین همه شان خوارج و احمق و نفهم و... هستند! باشد. سلمنا! ولی اینجور کنشها و حرفها و سوتی ها چیزیهایی نیست که پشت لفاظی ها و داد زدنها و خطبه های جذاب پنهان شود! کثافتکاریهای امثال یاشار سلطانی هم باعث نمیشود اصل نقدها و حرفها و سوالها و خیرخواهی‌های پامنبریها مخلص و علاقه‌مند فراموش گردد. یا علی