به سختی فارسی صحبت می‌کرد مهندس آلمانی بود تو خیابون طبرسی ازم پرسید: - آمدم...بخاطر بچه‌ام... از آلمان یک دکتر... محل کارش را... می‌خواهم گفتند... درمان پسرم را....میداند... او اسمش... «آقای رضا ضامن آهو»! دفترش، کجا....باید پیدا کرد؟! دستش رو گرفتم گفتم: ببین... اونجا...اون گنبد طلاییه! 😔 🌱 @sadriion_ir