پارت بیست هشتم زیارت امام رضا"علیه‌‌السلام"🌸🌿 🌹 حسین که هر موقع که می رفت مشهد یهو شوق زیارت پیدا می کردم،می‌گفتم کاش الان حرم امام رضا"علیه‌السلام"بودم.حسین یه بار تاریخ تولد و کد ملی من رو گرفت بدون اینکه به من بگه.بلیط مشهد برام رزرو کرد و عکس بلیط رو برام فرستاد و گفت پرواز داری پاشو بیا.بعد که رفتم مشهد موقع بازگشت با وجودی که پول داشتم،حسین نمی‌گذاشت پول هتلم رو حساب کنم حتی نگذاشت پول هواپیما برگشتم رو بدم.همه رو خودش حساب کرد.یادمه یه پیراهن سرمه‌ای رنگ هم برام خرید.منم روز تشیع پیکر حسین همون پیراهن رو پوشیدم.دفعه دوم که حسین مشهد بود،من پیش دستی کردم،خودم با اتوبوس رفتم اونجا.حسین دوباره هتل گرفت و بلیط برگشت هواپیما رو گرفت نهایتا باهم برگشتیم.یعنی اینجوری بود که تو خرج کردن هیچ ابایی نداشت.مثلا من خودم رو میبینم.الان با دوستم برم بیرون اگه براش چیزی بخرم باهم بخوریم،دفعه بعد خیلی تعارف نمیکنم تا اون خرج کنه.ولی حسین اصلا اینجوری نبود.یعنی مثلا هرشب هم باهم میرفتیم بیرون خودش حساب می کرد،نمی گذاشت ما حساب کنیم. |دوست شهید|