براى بيان ضرورت مطالعه جنبشهاى مذهبى ايران از جمله بهائيت ، بايد گفت كه ايدئولوژى نقشى اساسى در ايجاد دارد. يكى از مهمترين وجوه تمايز بين گروهها، دسته ها و احزاب سياسى، توجه به مرام يا ايدئولوژى آنان است. هر ايدئولوژى براى خود جنبشى ايجاد مى كند و پهنه اى از جغرافياى سياسى را به خود اختصاص مى دهد.نظرى به جنبش هاى اجتماعى ايران در صد سال اخير نشان مى دهد كه همه آنان از نوعى ايدئولوژى مذهبى بهره مند بوده اند، چرا كه اززمان روى كار آمدن دولت صفويه به بعد، سياست كشور ما با دين عجين شد. از سوى ديگر نگاهى به ايدئولوژى هاى غير مذهبى وطرز تلقى مردم ايران نسبت به آنان از عدم موفقيت اين گونه مرامها در اين سرزمين حكايت مى كند. شدت دورى جستن مردم جامعه ما از ايدولوژى هاى سكولار(غيردينى ) به اندازه اى است كه در تاريخ پنجاه سال اخير ايران، قدرتمندان سياسى به راحتى توانسته اند آنان را از صحنه سياست حذف كنند و حتى براى مشروع جلوه دادن سركوب مخالفان خود آنان را به وابستگى به اين دسته از انديشه ها متهم نمايند. از آن جمله مى توان به سركوب سريع وابستگان و هواداران حزب توده بعد از نهضت ملى شدن صنعت نفت و متهم كردن مخالفين به انتساب به اين حزب در سالهاى بعد، و نيز استفاده از عبارت ماركسيست هاى اسلامى توسط محمدرضا شاه براى سركوب مخالفين مذهبى خويش در دهه 40 و 50 اشاره كرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•♢•