🔴
ثبات و آزادی امتیاز مردمسالاری دینی است که طراحی طرف مقابل را به چالش کشیده است
یکی از آن صحنهها همین عرصۀ انتخابات است. برای درک این موضوع یک مثال تاریخی را باز میکنم.
از زمان مشروطه هر موقع حرکت آزادیخواهانهای شکل گرفت، ناملایمتهایی را بر کشور تحمیل کردند و به دنبالش استبدادی روی کار آمد. مثلاً زمان استبداد قاجار که آدمهای ضعیف و سستعنصری حاکم بودند امتیازهایی که خواستند را، امتیاز تنباکو، امتیاز رویتر، گرفتند؛ سپس که مشروطه رخ میدهد و این نظم بهم میخورد، از این هرج و مرج استفاده میکنند و در این فاصلهٔ مشروطه شروع میکنند امتیازات دیگر را هم میگیرند؛ ۱۹۰۷ شمال و جنوب ایران را تقسیم میکنند و قرار داد ۱۹۱۹ را تحمیل میکنند تا اینکه دوباره استبداد رضاخانی سر کار میآید و بیست سالی باز به شکلی دیگر منافع خودشان را میبرند. بعد از رضاخان تا ۱۳۳۲ مقداری آزادی است دوباره به شکلی منافع خودش را دنبال میکند، با کودتای ۲۸ مرداد برای آن که طور دیگر منافع خود را ببرند دوباره استبداد را حاکم میکنند تا سال ۱۳۵۷. خواستند یک فرمولی تعریف کنند بین ثبات سیاسی و آزادی که بگویند اگر آزادی میخواهی دیگر ثبات نیست و بههم ریختگی است و اگر ثبات میخواهی دیگر آزادی نیست. همین امروز هم میبینید برخی متحدین اینها مستبدترینها هستند چون طرف مقابل منافعش را این طور میخواهد دنبال کند.
یکی از امتیازات این است که یک اندیشۀ دینی در شکل این نظام ظهور یافته و با مردم سالاری دینی یک الگوی جدید ارائه میدهد که این الگو میتواند تمام الگوهای طرف مقابل را به چالش بکشاند. یک اندیشهای پیدا شده است که در عین اینکه شعار آزادی میدهد و رفتار آزادیخواهانه دارد و یک الگویی از مردمسالاری دینی نشان میدهد، اما نظمش را هم دارد، ثباتش را هم دارد، اجازه نمی دهد یک وجب از خاک کشور گرفته بشود، اجازه نمی دهد حتی یک نفر در موضوع استقلال او بخواهد حرف بزند، در عین حال ظرف چهل و چند سال، چهل انتخابات برگزار میکند. این میشود یکی از آن تمایزات و امتیازات که برخلاف آن فرمول دو طرفهای که طرف مقابل برای کشور شما و برای منطقۀ شما همیشه تعریف میکرد تا در هر دو صورت بتواند منافع خودش را ببرد، اکنون میبیند الگویی پیدا شده است که در عین رقابت، مشارکت دارد.
خود آنها اذعان دارند در انتخاباتهای ایران مشارکت و رقابت با هم هست. سال ۱۳۷۶ همهٔ اینها میگفتند انتظار داشتیم فرد دیگری انتخاب شود ولی دیگری انتخاب شد. سال ۱۳۸۴ هم دوباره همین طور؛ بعد از آن انتخابات، من معاون اروپا آمریکا بودم، با تقریباً اکثر سفرای اروپایی که ملاقات میکردم، اولین سوالم این بود میپرسیدم شما روز جمعه که انتخابات بود، تا روز چهارشنبهاش میتوانستید پیشبینی کنید برنده انتخابات کیست؟ همهٔ آنها میگفتند نه؛ پس نشان میدهد یک مشارکت و رقابت واقعی وجود دارد. سال ۱۳۸۸ بالاترین مشارکت شکل میگیرد و خود آنها اذعان کردند که رقابت در این انتخابات بینظیر است. طرف مقابل میفهمد یک الگو دارد شکل میگیرد برای همین است که فتنه برپا میکند چون میبیند یک الگویی دارد خودش را نشان میدهد. انتخابات سال ۱۳۹۲ نیز دوباره میبیند کسی با یک نگاه دیگر رأی میآورد و سال ۱۴۰۰ هم دوباره همین طور.
این امتیازات و تمایزات را باید شناخت چون نقاط قوت شماست که او میخواهد این را به نقطۀ ضعف تبدیل کند. اینجاست که این میدان تعریف میشود، اینجاست که برای شما صحنه تعریف میشود که نقطۀ قوت خودتان را بشناسید و از آن دفاع کنید و روی آن کار کنید، هنر دانشگاه به ویژه دانشجوی ما و همینطور اساتید محترم ما باید این باشد. فرمایشی که شهید بزرگوار شهید بهشتی داشت که دانشجو موذن جامعه است، اینجا باید نقش ایفا کند، یکی از موارد آن همین صحنۀ انتخابات است.
🚩
«بخش ۲ از ۳» از سخنرانی سعید جلیلی در طرح ولایت دانشگاه شهید بهشتی ۲۳مرداد۱۴۰۲
بیشتر بخوانید/ فتنۀ زرد و انزوای اصلحها
#تمایز_پرامتیاز
@saeedjalily