❁﷽❁ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یارب !امشب بر درت، زار و پریشان آمدم بنده ای شرمنده ام ، با چشم گریان آمدم دست نفسم را گرفتم تا کشاندم سمت تو خسته ازاین نفس سرسخت وگریزان آمدم زخــم های کهنـه ای ، روح مــرا آزرده اند دردمنـــدم بارالهــا ! ســــوی درمان آمدم تشنــه کام چشمــهٔ فیض و کرامات تو ام دعــوتم کـردی به درگـاه تو مهــمان آمدم میزبان مهـــربان ، تو ، بندهٔ شرمنـده ، من چشم دارم بر عطایت ، بر سرِ خوان آمدم با ظهـــور مهـــدی زهــرا ، برآور حاجتـــم بــر درت ، با آرزوی وصـــل جـــانان آمدم ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۱۱/۶ کانال اشعار رقیه سعیدی (کیمیا) در ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌