469.5K
❃﷽❃ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سه ساله ام شده ام ، مثـل مادرت ، بابا خــرابــه منــزل ویــران دختـــرت ، بابا به یاد غــربت تو گریه می کنم هر شب کنــــار عمــــهٔ نــالان و مضـطــرت بابا و کــربــلا به مــن آمــوخت واژهٔ "بـابـا" دوبخــش می شود از خط حنجرت بابا سرت به روی طبق ، بخش اول باباست کجـا رهـا شده آن بخش دیگــرت بابا دلــم برای عمـــویم چقــدر تنــگ شده کجاست سـاقی طفـلان ، برادرت بابا؟ و عمــه گفت کشیدند داغ بر جگـــرت دَمــی کــه ذبـح نمــودند اکبـــرت بابا جواب"هَڶ مِن ناصِر"درآخرین لحظات صـــدای گریــهٔ بی تاب اصغـــرت بابا خضــاب خون خدا بر محاسنت داری فدایِ صــورتِ درخون شنــاورت بابا شبیــه مــادرت از پا فتــادم از سیلـی رسیــده هــالهٔ نیلــی به کـوثــرت بابا شبی که من به هوای تو راه گم کردم مـرا رســاند به گـودال ، مـــادرت بابا گرفت دست مرا و در آن شب تاریک دوباره مـرثیــه ای خواند در بَرَت بابا به ناله های" بُنَــیَّ" گریست دشت بلا نشـاند بوسـه به رگهـای حنجــرت بابا مرا برای زیــارت ببــر به کرب و بلا که اربعیــن برسم پیش پیکـرت بابا بـه "کیمیا" نظری کن که زائرت بشود مـران تو شاعر دلخستــه از درت بابا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 🎧🎤 𝐉𝐎𝐈𝐍➤eitaa.com/joinchat/3114598604C3a6953ab80 بجمع مابپیوندید☝ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌