به نام خدا ➖➖➖➖➖➖➖➖ قرنها  رفته ،  ولی   باز ،  دَری   می سوزد پشتِ  آن  آتشِ  در، بال و پری  می سوزد دَر  ، میفتد به  زمین ، زیر  لگدهایِ  زمان سینه می سوزد  و مسمار دری  می سوزد شد مدافع ، که حَرَم ، اَمن و سلامت باشد در هوایِ  حَرَمش ، چون سپری می سوزد وسط کوچه  زمین می خورد انگار هنوز تا  شده  قامت  مادر ، پسری  می سوزد کوچه شد رازِ غریبیِّ حسن ، این همه سال سالها   رفته ، و لیکن   جگری  می سوزد می کشانند  علی  را  وسط  کوچه هنوز دست  لرزان  کسی  بر  کمری  می سوزد کوثری  آیه  به  آیه  به  زمین  می ریزد حیدر  از  آهِ  غمِ   پر  شَرری  می سوزد بازوانی  که نشسته است بر آن رَدّ غلاف بی صدا ، وقتِ  قنوت سحری  می سوزد فتنه ها  می بَرَد  از  یاد ، حدیثِ   ثقلین دو امانت  که  سپرده   پدری ، می سوزد تکیه  دارد  به  روی  مسند حق ،  ناحقی منبری در  پیِ این  خیره سری  می سوزد کوچه ها پر شده از غفلت این بی خبران جگر مادر  از  این  بی خبری  می سوزد آتش خانه ی  وحی آمده  تا  کرب و بلا خیمه می سوزد و هِی موی سری می سوزد خواهری  ناله کنان   می نگرد  علقمه  را مانده  در حسرتِ  قرصِ قمری می سوزد داغدار است  دل  فاطمه  تا وقتِ  ظهور مهدیِ  فاطمه  با  چشمِ  تَری  می سوزد ➖➖➖➖➖➖➖ 🖊رقیه سعیدی( کیمیا) ۱۴۰۰/۷/۲۰ لینک کانال اشعاردرایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعاردرتلگرام👇 https://t.me/joinchat/eMHYCRTE6hMwNTU0