┄┅✵﷽✵┅┄ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─ هر شب جمعه دلم ، شوق زیارت دارد به حسین و حرمش عرض ارادت دارد باز هم زمزمه ای ورد زبانم شده است اشــک با ذکر لبــم حـــس رقابت دارد زمزمِ اشک مرا زمـزمه می جوشـــاند شعر، سر می رسد و شور قیامت دارد واژه ها دور سرِ سبز قلم می چرخند قلم این بار ، چنین قصد روایت دارد می شکافد دل این فاصله ها را هربار خوب در چیدن هر واژه ، مهارت دارد روضه می چیند ویک خیمه ویک مشک وعلم به علمــــداری عبـــاس ، اشـــارت دارد ولی این فـاصـــله آزرده دل تنــگ مـــرا که از این فاصله عمریست شکایت دارد از نیستانِ حرم مانده جــدا این دل من مثل نِی ، از غم این هجر ، حکایت دارد دل من انس گرفته است به هیئت به عَلَم روزگاریست به این مرثیـــه ، عادت دارد شور شیرین غزل تا به جنون می کشدش ولی از تاب و تب عشـــق ، رضـایت دارد شده تفســیر ، میان دو حرم معنیِ عشق عشــق در کرب و بلا رنگ اصـــالت دارد شب جمعه شده ام دست به دامان حسین که هوای حرمش ، عطــر اجابت دارد "کیمیا"می شود از لطف حسین خاک وجود نظرش بر همگان لطف و کرامت دارد 📝رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۲/۱/۳ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌