┄┅✵﷽✵┅┄ ─‌••═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌••─‌ باز این جمعه رسید و خبــر از یار نشد وقــت دیــدارِ رُخِ مـــاهِ شــبِ تار نشد آخرین جمعهٔ ماه رمضــان هم طی شد چشـــم آلـودهٔ مــن ، لایــق دیدار نشد دائمــاً دَم زدم از خــال لـب یار ، ولی این دل مـدعی از فاصـــله بیمــار نشد غفلتم باعث این غیبت طـولانی اوست حیف ! این بندهٔ غفــلت زده بیدار نشد یوسفی راکه ز خودخواهی ما زندانیست کسـی از سلـسلـهٔ مــا که خــریدار نشد ظاهـراً بـر لب من ذکر دعای فرج است سستیِ حـالِ دعــا چــاره این کـار نشد کاش می شد که فقط شیفتهٔ او بودم هرکه شد عاشق او ،در پیِ اغیار نشد "کیمــیا"یی که نظــر بر کــرم او دارد نا امیـد از کـرم و مرحمــت یار نشد ─‌••═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌••─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌••═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌••─‌ کانال اشعار رقیه سعیدی (كیمیا)