به نام خدا ••••••••••••••••••••••••••• ای از  تبــــار  آینـــه هــا ،  باقرالعلوم ای جلــوه گاه  نور خــدا ، باقرالعلوم بر مــا زمینــیان کــه گرفتــار ظلمتیــم هستی همیشه شمـس هُدا ، باقرالعلوم از هرجهت به کوی شما دل سپرده ایم زیرا شــدی ، تو  قبله نمــا ، باقرالعلوم در سایه سار لطف کریمانه ات شدیم مدیــون خــاندان  سَخـــا ، باقرالعلوم دریای علم و دانشی و هست راه علم در امتــداد  علــم  شمــــا ، باقرالعلوم بحــرالعلــوم را  به نبــوغت   شکافتی علامه ای به اَرض و سما ، باقرالعلوم هرگز ندید شأن تو را قوم جهل وکین آزُرد ، قلــب پــاک تو را ، باقرالعلوم همواره زخم خورده ای از دشمن زبون این غــم نبـوده بر تو روا ، باقرالعلوم مسمــوم زهــر  کینـــهٔ آلِ اُمیّــه ای آه ای قتیـــلِ  زهر جفــا ، باقرالعلوم می سوزد از غریبی و داغ دل شمــا قـلب  تمـــام  آل  عـــبا ،  باقرالعلوم ای هادیِ نجات بشر ،در مسـیر حق ما را ببر به سمت  خدا ، باقرالعلوم قطعاً در این مسیر گذر می کنیم باز از شــاهــراه کرب و بلا ، باقرالعلوم یک عمر راوی غــم کرب و بلا شدی ای یادگــار دشـت بلا ، باقرالعلوم در کربلا چه دیده ای آقا که این چنین سوز  است در کلام  شما ، باقرالعلوم؟ همـــواره در نگاه  شما زنده  می شود غمهـــای  سیــد الشهـــــدا ، باقرالعلوم سخت است کودکی و تماشای دم بدم ســرهای  روی نیـزه  رها ،  باقرالعلوم از کودکــی به داغ جــگر خو گرفته ای ای  داغــدار  شــــام  بلا ، باقرالعلوم با روضه های ظهر عطش بوده ای مدام در حال اشک و آه و بُکا ، باقرالعلوم یادت نرفت وقت اسارت چه ها گذشت بر عمـــه ها و بر اُســـرا ، باقرالعلوم با ناله های اهل حرم دست می زدند آن شامیان بی ســر و پا ، باقرالعلوم بر ردّ زخـم دست پدر بوسه می زدی هردم که بود خیــس دعا ، باقرالعلوم آثار زخم سیلی و زنجیــر و سلســله بر دست و پای ، مانده بجا باقرالعلوم هرچنــد روی نیـزه سر ســـرخ دیده ای اما همیشگی ست نور خـدا ، باقرالعلوم ••••••••••••••••••••••••••• رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۴/۱۵ لینک کانال اشعاردرایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعاردرتلگرام👇 https://t.me/joinchat/eMHYCRTE6hMwNTU0